در یکی از صبحهای آرام بهاری، نسیم خنکی از پنجره باز میوزید و با خود عطر دلانگیزی از باغ میآورد. دختری به نام نغمه در اتاق خود نشسته بود و به جعبهای که تازه به دستش رسیده بود، نگاهی انداخت. بستهبندی زیبا و صورتی کاور، نشان از دنیای جدیدی داشت که درونش نهفته بود. با کنجکاوی، درب جعبه را باز کرد و چشمانش به بطری عطر پینک شوگر لالیپینک آکولینا افتاد.
این عطر، داستان عطرهای رویایی را روایت میکند؛ داستانی از حسهای شیرین و لحظات ناب. نغمه در همان چشمک اول، با نتهای گلابی و هلو مواجه شد. تلفیق این رایحهها با سیب سبز و ترشی برگاموت و لیمو، حس شادی را در روح او برانگیخت. او با دقت بیشتری به توضیحات محصول نگریست و در دل گفت: این همان هدیهای است که به خودم قول داده بودم.
در قلب این عطر، اغواگری گلهای یاس و رز با زرق و برق چوبهای سفید و زردآلو نمود پیدا کرده بود. لحظهای چشمانش را بست و خود را در میانه باغی از گلهای سفید تصور کرد. احساس نابی که با حس تازگی گلهای ماگنولیا همراه بود، او را به دنیایی آرام و پر از امید برد.
اما این پایان ماجرا نبود! نتهای پایهای این عطر، واژههایی از وانیل ماداگاسکار، مشک و عنبر را نجوا میکردند. هر بار که نغمه عطر پینک شوگر لالیپینک آکولینا را استفاده میکرد، این ترکیب خاص بر روی پوستش به ملودی جدیدی تبدیل میشد.
پینک شوگر لالیپینک آکولینا نه تنها عطری بود که به روز او رنگ و بویی تازه میبخشید، بلکه همراهی همیشگی و یادآور لحظات خوشگذرانی و عشق به زندگی بود. این عطر، نسخهای جدید از حس و زیبایی بود که هر روز به نغمه هدیه میداد. او به خوبی میدانست که این رایحه، قصیدهای از شیرینی و تازگی است که با هر بار استفاده، به او لبخندی از جنس خاطره میبخشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب