ناموجود
روزی روزگاری، در خیابانهای پرشور پاریس، مردی به نام ژاک زندگی میکرد. او عاشق هنر، موزیک و عطر بود. یکی از روزهای پاییزی، هنگام پرسه زدن میان بوتیکهای زیبا، به عطری برخورد که زندگیاش را تغییر داد؛ عطر موسیو دِ رُش از برند درو.
این عطر، با اولین نفسهایش، رایحههای لطیف اسطوخودوس و مرکبات مثل برگاموت و لیمو را به مشام میرساند. ژاک بهسرعت به گذشتههای دور بازگشت. زمانی که با دوستانش در باغهای پر از نور و رنگ بازی میکرد. عطر موسیو دِ رُش او را به دورانی برد که زندگی ساده و بیپیرایه بود.
وقتی عطر بیشتر روی پوستش نشست، نتهای میانی مثل یاسمن و مریمگلی، با فریبایی خاص خود، در ترکیب ظاهر شدند. ژاک در خیالات خود، در حال قدم زدن در باغهای سرسبز و بیانتهای جنوب فرانسه بود. بوی گشنیز و گل شمعدانی، همراه او بود و با هر قدم، حس طراوت بیشتری را تجربه میکرد.
زمانی که عطر به اوج خود رسید، نتهای پایه از مشکی، چوب صندل و خزه بلوط به او حس ثبات و آرامش دادند. بوی دلپذیر وانیل و کهربا، همچون پتویی نرم، او را دربر گرفت. ژاک به آرامی چشمانش را باز کرد و به خیابانهای پرزرق و برق پاریس نگریست. اما قلب او همچنان در سرزمین رویاهایش، همراه با عطر موسیو دِ رُش میتپید.
او تصمیم گرفت که این عطر را بخرد. ژاک میدانست که هر بار که از عطر موسیو دِ رُش درو استفاده کند، دوباره به سرزمین خاطرات و خیالهایش سفر خواهد کرد. این عطر، نه تنها رایحهای مدهوشکننده، بلکه سفری به اعماق شخصیت و گذشتهاش را برایش به ارمغان میآورد. روزهایش با این عطر، خاصتر و پراحساستر شده بود. ژاک، به لطف این کشف جادویی، هر روز را با نگاهی تازه و متفاوت آغاز میکرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب