در یکی از شبهای پاییز، هنگامی که نسیم خنک در شهر میوزید، لیلا تصمیم گرفت که برای شام به یکی از رستورانهای محبوبش برود. او، با دقت تمام، عطر کریستین لاکرو آمبره آوون را روی پوستش اسپری کرد. رایحهی دلپذیر و گرم عطر، حس تازگی و شادابی را به او بخشید.
وقتی به رستوران وارد شد، رایحهی مرکباتی ماندارین و توتهای قرمز در هوای اطرافش پیچید. این آغاز یک شب رویایی بود. لیلا احساس کرد که همه نگاهها به سمت او چرخیدهاند. بوی شگفتانگیز عطر کریستین لاکرو آمبره آوون توجه همه را جلب کرد.
در حالی که در محیطی گرم و صمیمی منتظر غذایش بود، نتهای میانی رز چوبی و زنبق به آرامی خود را نشان دادند. این ترکیب بینظیر از رز و یاس، حس زنانگی و اعتماد به نفس را در لیلا دوچندان کرد. او از بودن در این لحظه و تقسیم شادیاش با دوستانش لذت میبرد.
شام به پایان رسید و لیلا از رستوران خارج شد. در حال قدم زدن در خیابانهای پر آرامش، نتهای پایهی عنبر و کارامل غنی و شیرین بهآرامی در هوا پخش شد. این ترکیب پایانی، گرما و عمق خاصی به رایحه اضافه کرد که تا ساعتها پس از آن نیز همراه او بود. لیلا میدانست که این عطر، انتخاب همیشگیاش خواهد بود.
در طول شب، لیلا بارها به عمق و پیچیدگی عطر کریستین لاکرو آمبره آوون فکر کرد و تصمیم گرفت که حس و حال خوبش را با کسانی که دوست دارد، به اشتراک بگذارد. او میدانست این عطر نه تنها یک انتخاب روزانه بلکه یک امضا برای شخصیت اوست، عطری که همیشه خاطرهانگیز خواهد بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب