ناموجود
شب هرگز فرصتی برای خوابیدن نبود. زمانی که شهر در سکوت فرو میرفت، داستانهای پنهان زندگی آغاز میشدند. آن شب، نسیم ملایمی در کوچه پس کوچههای شهر میوزید. بوی عطر میدنایت امبر آرماف همچون دعوتنامهای ناپیدا در فضا در حال چرخش بود. این عطر، همانند یک راز در دل شب، برشهای تازهای از دنیای اسرارآمیز عربی را آشکار میساخت.
مشامها با نتهای چوبی و گرانبهای امبر و زعفران پر شد و گل شمعدانی و رز به زیبایی در میان این فضای رایحهآمیز به هم تنیده شدند. این عطر از دل شب سرد و بیپایان میدرخشد. این ترکیب همچنین با بخور و توسک، همانند نخهایی که داستانهای گذشته را به هم میپیوندند، یافته میشود.
در هر قدم، بویی از عود و امبرود در کنار بلسان و بنزوئین حس میشد. اینها بودند که شبیه یک موسیقی اسرارآمیز در گوشها صدا میکردند. عطر میدنایت امبر آرماف، همانطور که مجموعه لوکس مزون را به یاد میآورد، فضای خود را به ارمغان میآورد.
هم برای مردان و هم برای زنان، این عطر پرانرژی و دلپذیر بود. همانطور که شبیه به یک شراب کهن، رایحههای گرم و آرام چوبی، فضای شب را تسخیر میکرد.
وقتی خورشید از پشت افق سر بر آورد، هنوز یاد و خاطرۀ شار عطر میدنایت امبر در ذهنها باقی بود. همینطور که صبحگاه تازه میشد، سنفونی زعفران و امبر به آرامی محو میشد، اما خاطرهاش در ذهن تا ابد باقی میماند. هرگز شبی مانند این نبود، شبی که با عطر میدنایت امبر آرماف آغاز شده و هنوز در خاطرات روشن فردا باقی مانده بود.
سایر تلفظها: میدنایت امبر آرماف, میدنایت امبر آرمف, میدنایت امبر آرمافف, میدنایت امبر آرموف, میدنایت امبر آرماپف, میدنایت آمبر آرماف, میدنایت آمبر آرمف, میدنایت آمبر آرمافف, میدنایت آمبر آرموف, میدنایت آمبر آرماپف, میدنایت عمبر آرماف, میدنایت عمبر آرمف, میدنایت عمبر آرمافف, میدنایت عمبر آرموف, میدنایت عمبر آرماپف, میدنایت امبير آرماف, میدنایت امبير آرمف, میدنایت امبير آرمافف, میدنایت امبير آرموف, میدنایت امبير آرماپف, میدنایت آمبير آرماف, میدنایت آمبير آرمف, میدنایت آمبير آرمافف, میدنایت آمبير آرموف, میدنایت آمبير آرماپف, میدنایت عمبير آرماف, میدنایت عمبير آرمف, میدنایت عمبير آرمافف, میدنایت عمبير آرموف, میدنایت عمبير آرماپف
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی