ناموجود
در یکی از روزهای آرام بهاری، نسیمی ملایم از باغچه به اتاق میوزید. سارا در حال آماده شدن برای یک میهمانی شبانه بود و به دنبال عطری بود که هم تازگی بهاری را تداعی کند و هم نشانی از گرمای آرامشبخش تابستان باشد. او در حال جستجو در میان مجموعه عطریاتش بود که ناگهان چشمش به عطر ممتاز الحرمی افتاد.
عطر ممتاز الحرمی مانند داستانی از افریقا، با ترکیبی از عناصر چوبی و گلی و مشک به مشام میرسید. سارا با نگاهی کنجکاو، شیشه زیبا و ساده این عطر را به دست گرفت. اولین باری که این عطر را بر روی پوستش اسپری کرد، موجی از رایحههای چوبی او را در برگرفت که با نسیم تازهای در هم آمیخته بود. عطر ممتاز الحرمی نه تنها به او حس آرامش میبخشید بلکه احساسی از قدرت و اعتماد به نفس نیز به او القا میکرد.
در طول شب، هربار که بادی میوزید، ترکیب گرم و شیرین عنبر و تندی ملایم ادویهها که از این عطر به مشام میرسید، توجه همه را به خود جلب میکرد. یکی از دوستانش با لبخند نزد او آمد و گفت: «چه عطری استفاده کردی؟ خیلی خاص و منحصر به فرده!»
سارا با لبخند گفت: «این عطر ممتاز الحرمی است.» دوستی که ذوقزده شده بود، پرسید: «از کجا میتوانم تهیهاش کنم؟» سارا توضیح داد که این عطر برای هر مناسبتی ایدهآل است و به خاطر هماهنگی پیچیده نتهای آن، دائماً تازگی و تغییر را به ارمغان میآورد.
آن شب، سارا بیش از هر زمان دیگری از انتخابش مطمئن بود. عطر ممتاز الحرمی به خوبی نمایانگر شخصیت او بود؛ ظرافتی در عین سادگی، گرما در دل تازگی و قدرتی همراه با لطافت. این تجربه نشان داد که گاهی اوقات یک عطر میتواند تبدیل به بخشی از روایت زندگی شود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی