ناموجود
شب بود و نسیم خنک پاییزی آرام در کوچهها میوزید. سمیر، مردی که به دنیای عطرها عشق میورزید، تصمیم گرفت رمانی جدید در زندگی بویایی خود بخواند. قدمهایش او را به فروشگاه عطر کوچک و دلنشینی هدایت کرد که در گوشهای از خیابان پنهان بود. آنجا، در قفسهای با نور ملایم، عطر پسته ماسک ارد الزعفران مانند جواهری درخشان بود.
با دقت در شیشهی شفاف آن نگاه کرد. نام پسته ماسک بر روی برچسب ظریف آن به چشم میخورد. سمیر که عشق به نتهای خاص و متفاوت داشت، این بار با امید به کشف تجربهای نو این عطر را امتحان کرد.
رایحه آغازین عطر، با نت پسته عجین بود. این نتها او را به آغوش خاطرات کودکیاش میبرد، به زمانی که در خانه مادربزرگ، بادام و پسته تازه از بازار میآورد. اما این تنها آغاز ماجرا بود. با گذشت زمان، قلب عطر با نتهای گل رز و وانیل نمایان شد. آن لحظه بود که سمیر احساس کرد در باغی از گلهای معطر قدم میزند. این ترکیب، حس شیرینی و نرمی با خود داشت.
اما زیبایی واقعی عطر پسته ماسک ارد الزعفران در نت پایهاش نهفته بود. عطر مشک و دارچین که به آرامی بر روی پوست نشست و با گرمای دلنشین خود پایان تجربهای خاص را رقم زد. او که نیازی به حرف بیشتری نداشت، فقط لبخندی بر لبانش نقش بست.
عطر پسته ماسک ارد الزعفران تنها یک عطر نبود. این محصول یک تجربه بویایی بود که در هر لحظه مانند نغمهای دلانگیز در فضای اطراف طنینانداز میشد. برای سمیر، این عطر از همان لحظه اول به بخشی از داستان زندگیاش تبدیل شد. و بدین ترتیب، شب پاییزی او با خاطرهای شیرین و عطری متفاوت، به پایان رسید.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی