ناموجود
در شب آرامی از شبهای پاییزی، وقتی نسیم خنک خزان، برگهای خشک را بر زمین نوازش میکند، مردی با اعتماد به نفس از خانهاش بیرون رفت. قرار بود به یک مراسم مهم برود. دست کشیدن بر روی دکمههای پشت مچ پیراهن و چک کردن مرتب تصویرش در آینه، نشان از ارزشی داشت که برای این شب خاص قائل بود.
او با افتخار عطر بلک تای باتیستونی را بر روی پوست خود افشانه کرد. ترکیب فریبندهای از فلفل سیاه، ترنج کالابریا و گریپفروت فلوریدا فوراً حس طراوتی باورنکردنی را به همراه داشت. بلک تای چیزی بیش از یک عطر معمولی بود. این عطر از آن دسته عطرهایی بود که به راحتی جلب توجه میکند و هر کسی را مجذوب خود میسازد.
در میانه راه، رایحه دیگری از تونکا بین، اسطوخودوس و مریم گلی خود را نشان داد. بوی این ترکیب، گرمای ملایمی به فضای سرد و خشک شب اضافه میکرد و حسی از آرامش و اطمینان به همراه داشت.
وقتی که به محل مراسم رسید، چند مرد دیگر در کنار او ایستاده و به رایحه جذاب بلک تای باتیستونی توجه کردند. برخی از آنها از او پرسیدند که چه عطری استفاده کرده است. او لبخند زد و گفت: این رایحه شرقی فوژه، همان عطر بلک تای باتیستونی است که به کاراکتر من شکوهی خاص بخشیده است.
با گذر زمان و پایان مراسم، نتهای پایهای از عنبر، مشک و سدر مراکشی، در فضایی که او حضور داشت پخش شد. عطر بلک تای با این زیربناها عمقی لطیف و دلنشین به شخصیتش میبخشید. این عطر باعث شد که حتی پس از پایان شب، حضورش همچنان در خاطر دیگران باقی بماند.
داستان آن شب همچنان در یادها ماند و هر بار که به عطر بلک تای باتیستونی فکر میکرد، لبخندی از خاطرات شیرینتر از عطر آن، بر لبانش نقش میبست.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی