ناموجود
دست در دست دخترش، پرنیان، از خیابانهای شلوغ شهر عبور میکرد. جادهها پوشیده از برگهای پاییزی بودند و هوای خنک پاییز همه جا جریان داشت. پرنیان به مادرش گفت: «مامان، امروز روز خوبی برای خرید یه عطر جدیده!» لبخندی که بر لبانشان نقش بست، نشانهای از استقبال یک تجربه تازه بود.
در یکی از فروشگاههای زیبای عطر و ادکلن، چیزی که چشمشان را گرفت، بلافاصله حس کنجکاوی و هیجان را در دلشان زنده کرد: عطر رپد این شوگر بث اند بادی ورکز. نام این عطر به خودی خود یک داستان بود؛ داستانی از لذت و خوشبختی wrapped in sugar.
پرنیان اولین کسی بود که بطری عطر را برداشت. بوی خوشی که از درپوش آن به مشام میرسید، او را به جایی دوردست برد؛ به سواحل گرم و دلپذیر کُکُت و میوههای تازه. نتهای ابتدایی این عطر با ماندارین، سیب و کوکتل کُکُت آغاز میشدند که حس شیرینی و تازگی را به اوج میرساندند. مادرش نیز با لبخند عمیقی به او پیوست و این رایحه گرم و شیرین را تجربه کرد.
وقتی عطر رپد این شوگر بث اند بادی ورکز را پشت گوش و روی مچ دست اسپری کردند، لایههایی از گل یاس و هلیوتروپ با بوی کُکُت ترکیب شدند و حسی گرم و دلپذیر ایجاد کردند که لحظههای خاصی را در ذهن ثبت میکردند. این عطری بود که با هر بویی یک داستان تازه روایت میکرد.
پاییز که فرا میرسید، مادر و دختر هر بار که این عطر را استفاده میکردند، لحظات ناب و خاطرهانگیزی را در ذهنشان دوباره زنده میکردند. عطر رپد این شوگر با نتهای پایانی مارشمالو و عنبر، همه را در بر میگرفت و یک حس آرامش و گرما به ارمغان میآورد. این عطر نه تنها بویی خاص داشت، بلکه یک داستان شیرین درون خود داشت که هر بار با استفاده، دوباره زنده میشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب