ناموجود
در یک عصر دلانگیز پاییزی، وقتی خورشید به آرامی پشت ابرها ناپدید میشد، امیر و نازنین برای اولین بار در گوشه یکی از کافههای دنج شهر با یکدیگر ملاقات کردند. امیر در دستش بطری کوچکی از عطر له مساجه کورج نگه داشته بود. عطری که قرار بود پیامآور داستانهای شیرین و نانوشته میان این دو باشد.
عطر له مساجه کورج با نت آغازین برگاموت، عطری تازه و پر انرژی را به فضای اطراف پراکند. این آغاز تازگی بود که امیر و نازنین را به جهانی دیگر برد، جایی که همه چیز با وضوح بیشتری دیده میشود و احساسات با عمق بیشتری تجربه میشوند. قلب این عطر، مانند صداقت جلسات نازنین و امیر، بوی مرکب تازه و دلنشین داشت، یادآور جوهر دست نوشتههایی که بیصبرانه در انتظار رسیدن به مقصدشان بودند.
اما این تنها آغاز داستان له مساجه نبود. این عطر در نت پایه با مشک سفید خود، نرمی و لطافتی را ایجاد کرد که به مانند پیوندی ناگسستنی میان دو قلب دانسته شده بود. این نتهای پایه، سایهای از آرامش و اعتماد را در پیرامون این جفت جوان نقش بست.
این عطر بیهمتا، موجود در اندازههای 30، 50 و 100 میلیلیتر، جاذبهای بیپایان به خود گرفت. هر کجا که میرفتند، ردی از رایحه دلنشین له مساجه کورج باقی میماند. این رایحه مثل پیامبری بیصدا بود که قصه دو دلداده را در هوا زمزمه میکرد، تا هر کسی که در حوالی آن قرار دارد، جرقهای از این احساسات ناب را تجربه کند.
روایت عشق و اتصال میان دو غریبه، در ظرف شیشهای این عطر محصور شده بود. له مساجه کورج، پیامآور داستانهای عاشقانهای است که با هر اسپری، زندگی تازهای به آنها دمیده میشود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب