ناموجود
در یک صبح خنک پاییزی، نسیم ملایمی در خیابانهای شهر جریان داشت. امیر، با قدمهای استوار و لبخندی مطمئن، به سوی محل کارش حرکت میکرد. در آن روز، حس تازگی و انرژی خاصی در هوا وجود داشت که او به خوبی متوجه آن شده بود. دلیل این حال خوب، عطری بود که با دقت و سلیقه انتخاب کرده بود: عطر آرماند باسی هوم.
این عطر با نتهای گرم و ادویهای خود، همان ابتدا حضور پررنگی از دارچین و اسطوخودوس را به نمایش میگذارد. هر بار که بوی این ترکیب دلپذیر به مشام امیر میخورد، او را به یاد جنگلهای پاییزی میانداخت، جایی که عطر گیاهان معطر و ادویههای گرم به آرامی در هوا پراکنده شده بود.
نتهای میانی آرماند باسی هوم با شیرینی دانه تونکا و زنبق، تجربهای آرامشبخش را به ارمغان میآورند. امیر هرگز نفهمید که چرا این نتها حس پایداری و اعتماد به نفس فراوانی را به او میبخشیدند. شاید به خاطر ارتباط عمیق این رایحه با خاطرات خوش گذشتهاش بود.
وقتی روز به پایان نزدیک میشد، رایحههای پایهای این عطر – وانیل، چوب سدر و چوب صندل – به آرامی اوج میگرفتند. این ترکیب چوبی و مشکی، همچون یک پایان دلپذیر برای یک روز پربار، او را در بر میگرفت و آمادگی او را برای روبهرو شدن با روز بعد فراهم میکرد.
عطر آرماند باسی هوم نه تنها یک انتخاب معطر بلکه بخشی از هویت امیر شده بود. او بهدرستی فهمیده بود که این عطر، همان چیزی است که او را از بقیه متمایز میکرد. تلاقی کامل طراوت و گرما، باعث شده بود این جواهر عطری همچون یک داستان ناگفته در پس هر روز او جاری باشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب