در هزارهای نهچندان دور، در شهر شور و شوق و رویاها، زنی نازنین به نام لیلا زندگی میکرد. او عاشق عطرها و داستانهای نهفته در هر شیشه بود. یکی از عطرهایی که همیشه در خاطراتش باقی میماند، عطر دالی گرل آنا سوی بود. این عطر، مرز میان واقعیت و خیال را در هم میشکست و او را به دنیای بچگی و شیطنت های دخترانهاش بازمیگرداند.
هنگامی که لیلا برای اولین بار این عطر را بویید، احساس کرد در میان باغی پر از گلهای رنگارنگ قدم میزند و نسیمی ملایم از عطر میوهها او را نوازش میکند. نتهای اولیهاش از بوی خربزه، سیب و ترنج و چاشنی دارچین پر شده بود. این ترکیب، طراوت و شادابی خاصی به آن میبخشید.
لیلا با هر پاف از این عطر، در میان بوی گلهای یاسمن، رز و مگنولیا غرق میشد. یادآور روزهایی بود که لباسهای مادرش را امتحان میکرد و میان عطرها و خیالهای دخترانهاش گم میشد. پایههای این عطر نیز با نوتهای تمشک، چوب ساج و مشک، حس گرمایی دلنشین و عاشقانه به او القا میکرد.
آنا سوی با خلق عطر دالی گرل، اثری شگفتانگیز و دوستداشتنی را به دنیای عطرها هدیه داد. عطری که بازیگوشی و احساسات دخترانه را در خود جای داده و فراموشی از نگرانیهای روزمره را برای لیلا فراهم میکرد. هر بار که لیلا از این عطر استفاده میکرد، نه تنها خودش بلکه اطرافیانش نیز از رؤیای کودکیاش سهمی میبردند.
عطر دالی گرل آنا سوی، برای لیلا فراتر از یک عطر بود؛ پلی به خاطراتی دور و دنیایی از رویاها که همیشه بر لبانش لبخندی مینشاند. همانطور که عطری دلنشین در زندگی او جاودانه شد، خاطراتش نیز در میان آن باغ خیالی و رنگارنگ باقی ماند.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی