در یک بعدازظهر دلانگیز بهار، نسترن تصمیم گرفت به گالری عطرفروشی مورد علاقهاش سر بزند. هیچچیز همانند حس و حال یک عطر جدید نمیتوانست او را از روزمرگیهای زندگی مدرن نجات دهد. وارد مغازه شد و به سمت قفسهای رفت که عطرهای خاص و لوکس چشمک میزدند. چشمهایش به بطری زیبایی افتاد که نام عطر اِرلگِرِی آنجلا فلاندرز را بر خود داشت.
نسترن بطری را به آرامی برداشت و چند قطره روی مچ دستش پاشید. بلافاصله تلألویی از مرکبات برجسته در فضای اتاق پیچید. رایحه ترش و تازه برگاموت در ابتدا حس شادابی بینظیری به او بخشید. یادآور لحظات آرامبخشی بود که در کنار فنجانی چای آنجلا فلاندرز مینشست و به صدای ملایم باران گوش میداد.
پس از دقایقی، نرم نرمک بوی چوبی و خاکی رایحه پالیسندر مجموعهای از حسهای گرم و دلنشین را برایش به ارمغان آورد. قلب او پر از حس ماجراجویی و در همان لحظه انگار در میانه جنگلهای اسرارآمیز بود. عطر اِرلگِرِی آنجلا فلاندرز مثل یک داستان ناگفته از دنیای رویاها بود که به این شکل در قالب عطر تجلی پیدا کرده بود.
عطر به آرامی به نتهای پایهای خود رسید. پاچولی و نتهای تند به همراه هم، رایحهای غنی و تحریککننده ایجاد کردند. این ترکیب، درونمایهای گرم و انرژیبخش داشت که قادر بود هر روز کسلکننده را به روزی خاص و فراموشنشدنی تبدیل کند.
نسترن که به ترکیب شگفتانگیز این عطر مجذوب شده بود، تصمیم گرفت آن را خریداری کند. او میدانست که عطر اِرلگِرِی آنجلا فلاندرز نه تنها او را با ظرافت و وقار بیشتری همراهی خواهد کرد، بلکه برای همیشه گوشهای خاص از قلبش را تسخیر خواهد کرد. این عطر، شاهکاری بیپایان است که هر بار با بازگشت به آن، لحظاتی شیرین و دلپذیر را یادآوری میکند.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی