ناموجود
آن روز، هوای ملایمی داشت. لیلا در مسیر بازگشت به خانهاش بود و با خود فکر میکرد که زندگی چه زیباست وقتی که چیزی همانند یک عطر خوشبو بتواند لحظهای از روز را باشد که آرامش و شادابی به او هدیه دهد. او تازه از فروشگاهی در مرکز شهر عطر ایماری ناتورل فور هر ایون خریده بود. این عطر جدید همه آن چیزی بود که او انتظار داشت و حتی بیشتر.
بوی ملایم و دلنشین ایماری ناتورل فور هر ایون در هوای اطرافش پیچید و او را به باغی پر از گل و میوه برد. نتهای آغازین از گل رز مِه، توتهای قرمز و ترنج، رایحهای شیرین و مرکباتی را به او ارائه دادند. این ترکیب همان جادویی بود که او همیشه به دنبالش بود.
لیلا همیشه عطرهایی میخواست که نه تنها خودش بلکه اطرافیانش را نیز تحت تأثیر قرار دهد. با این عطر جدید، او میتوانست حس تازهای از اعتماد به نفس و زیبایی را تجربه کند. نتهای میانی از هلو، گل مگنولیا و یاسمین لایهای از لطافت و ظرافت را به عطر اضافه میکردند که برای او همانند یک نسیم خوشایند در میان تابستان گرم بود.
وقتی بالاخره به خانه رسید، هنوز عطر ایماری ناتورل فور هر ایون در فضای اطرافش پیچیده بود. نتهای پایانی که شامل کهربا، پچولی و مُشک بودند، احساس گرمی و راحتی به لیلا میبخشیدند و حس آرامشی به او هدیه میدادند که میتوانست روز خوبی را برای او رقم بزند.
او میدانست که این عطر چیزی بیشتر از یک محصول معمولی است. این یک تجربه شخصی و منحصر به فرد بود که توانست روز او را به یادماندنی کند. عطر ایماری ناتورل فور هر ایون با رایحهای خاص و گیرا، برای او یک همراه همیشگی شده بود. این یک عشق در نخستین بوییدن بود، عشقی که هرگز کهنه نمیشود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب