ناموجود
آقای نادر عاشق روزهای پائیزی بود، وقتی برگهای زرد و قرمز خیابانها را فرش میکردند و هوا بوی تازگی داشت. یک روز که در خیابان قدم میزد، بویی او را مجذوب کرد. این عطر، ترکیبی منحصر به فرد از طراوت و رویا بود؛ عطر کارلو کورینتو اسپرت کارلو کورینتو.
چهرهاش را به باد سپرد و اجازه داد تا نُتهای ابتدایی عطر، چون رزماری و ترنج، او را به جایی دوردست ببرند. هر دم و بازدم با هیجانی تازه همراه بود. آنجا که قلب عطر با یاسمن و جوز هندی در آغوش هم قرار میگیرند، گویی جادویی شکل میگیرد که او را از تمامی شلوغیها دور میکند.
نادر، هرگاه که این عطر کارلو کورینتو اسپرت کارلو کورینتو را استفاده میکرد، حس میکرد وارد دنیایی از لطافت و جسارت شده است. گویی لباسهای معمولیاش تبدیل به زرهی با شکوه میشدند که بوی مشک و کهربا را در خود نهفته داشتند. باتلاقی از عطر چوبی و گلهای سفید که به آرامی در فضای اطراف پراکنده میشد.
او متوجه شد که این عطر نه تنها برای او، بلکه برای تمام کسانی که او را ملاقات میکنند، جادویی است. هر کس که نزدش میآمد، از این رایحه اسرارآمیز و قدرتمند سخن میگفت. عطر کارلو کورینتو اسپرت کارلو کورینتو به گونهای بود که خاطرهای ناگفته اما همیشگی در ذهنها باقی میگذاشت.
نادر به این نتیجه رسید که هر شیشه از این عطر، داستانی برای خود دارد؛ داستانی که هر بار با استفاده از آن، بر لبهایش نقش میبست. در دنیایی که هر چیز به سرعت تغییر میکند، داشتن چنین ثبات و استقلالی به او احساس رضایت میداد. او دیگر هیچگاه نمیتوانست این حس را با هیچ چیز دیگر عوض کند.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی