ناموجود
هواپيمای کوچک در میان ابرها شناور بود. نسیم خنک صبحگاهی از پنجرههای باز آن به داخل نفوذ میکرد. آنا در حالی که دست به موهایش میکشید و چشمانش به مناظر زیر پا خیره بود، به چیزی متفاوت نیاز داشت. شاید یک حس جدید یا رایحهای که او را به دنیایی تازه ببرد. به محض فرود آمدن، به سمت فروشگاهی رفت که از دوستانش پیشنهاد گرفته بود.
در آنجا، در میان عطرهای متعدد و شیشههای رنگارنگ، عطر بتی بارکلی وومن بتی بارکلی چشمش را گرفت. طراحی ساده و شیک آن حس تازگی میداد. آنا شیشه را برداشت و درپوش آن را باز کرد و با اولین اسپری، دنیایی تازه به رویش گشوده شد. رایحهی گلهای سفید و سبزههای خنک او را به خاطراتی شیرین و سرسبز برد. نتهای آغازین عطری با ترکیب خلاقانهی نیلوفر، هلو و برگاموت به او خوشامد گفتند.
با گذشت زمان، عطر بتی بارکلی وومن بتی بارکلی به نتهای میانی خود رسید. با رایحهی لیلی، یاس و زنبق، او احساس میکرد در باغی پر از گلهای بهاری در حال قدم زدن است. این ترکیب بینظیر به او حس آرامش، شادابی و انرژی میداد.
اما شاهکار این عطر، نتهای پایه آن بودند. با گذر زمان، بوی کهربا، سدر، دانه تونکا و چوب صندل به آرامی محیط را پر کرد. این رایحهها به او اعتماد به نفس و وقار خاصی میبخشیدند. آنا متوجه شد که این عطر برای روزهای معمولی یا رویدادهای خاص یک انتخاب ایدهآل است.
در نهایت، «بتی بارکلی وومن» تبدیل به همراه همیشگی آنا شد. هر بار که از آن استفاده میکرد، حس میکرد این عطر داستانهای زیادی برای تعریف دارد. رایحهای که نه تنها او را به گذشته میبرد، بلکه به آیندهای پر از شگفتی و ماجرا امید میبخشید.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی