ناموجود
در یک صبح دلپذیر تابستان، وقتی که نسیم خنک به آرامی برگها را نوازش میکرد، حس تازگی و طراوت بر همهجا حاکم بود. امیر با گامی آرام و مطمئن در پارک قدم میزد. روزی متفاوت انتظارش را میکشید و چیزی ویژه در ذهنش داشت.
او به عطر دو دوازده من سیلور کارولینا هررا فکر میکرد؛ عطری که با ترکیب نوتهای سبز و تازهی برگهای مرکبات و چمن تازه، حس اولین روز بهار را به او القا میکرد. این عطر که در سال ۲۰۰۲ معرفی شده بود، همچنان احساس تازگی و هیجان جوانی را به او هدیه میداد.
امیر به یاد میآورد زمانی که برای اولین بار این عطر را دریافت کرده بود؛ هدیهای از یکی از نزدیکترین دوستانش. او هر بار که اسپری عطر دو دوازده من سیلور کارولینا هررا را در هوا پخش میکرد، به یاد آن دوستیهای صمیمانه میافتاد. گرمترین یادآوریها و خاطرات خوب، همه در این بوی خاص گره خورده بودند.
در میانهٔ روز، به محل کارش رسید؛ یک محیط پر جنب و جوش و پر انرژی. تلفیق تندی زنجبیل و فلفل صورتی در قلب عطر، حس قدرت و پویایی را به او میبخشید. این ترکیب جادویی نه تنها به او اعتماد به نفس میداد، بلکه دور و اطرافش را نیز جذب میکرد؛ حس خوشایندی که او را متمایز میکرد.
وقتی روز به انتها رسید و آفتاب غروب کرد، پایههای محکم ترنج، صندل و مشک در عطر دو دوازده من سیلور کارولینا هررا هنوز با او بودند. همانند یک همراه همیشگی، این عطر با ویژگیهای چوبی و دودیاش، گرمای آرامبخش یک شب زیبا را به هدیه میآورد.
بدین ترتیب، این عطر داستانی مینیمالیستی اما پر از احساسات را برای امیر رقم میزد. هر بار که بوی آن را استشمام میکرد، انگار در دل یک داستان تازه و نو به سر میبرد. برای او، دو دوازده من سیلور، یک عطر نبود؛ بلکه پلی به سوی دنیایی از خاطرات و احساسات بود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی