در دل یک صبحگاه بهاری، وقتی نور خورشید از پشت پردهها به آرامی به درون خانه میتابید، لیلا تصمیم گرفت که روزی پرانرژیتر را آغاز کند. او به سراغ مجموعه عطرهایش رفت، همان قفسه رنگارنگی که هر کدام از عطرها داستانی برای گفتن داشتند. در میان همه آنها، عطر تو تو بتی جانسون با طراحی بطری صورتی و سیاهش جلوهای خاص داشت.
عطر تو تو بتی جانسون با نتهای بالایی از زنجبیل و میوههای شیرین همچون پشنفروت و نارنگی آغاز میشد. ترکیبی که همانند نوای یک مینیسیمفونی، با لطافتی دلنشین به فضا پخش میشد. لیلا با استشمام این رایحهها، حس کرد که رویاهای نوجوانیاش در حال زنده شدن هستند؛ بخشی از او که همواره خواستار سرزندگی و آزادی بود، به راحتی با این عطر همگام میشد.
در ادامه، نتهای میانی با توتفرنگی بزرگ و گلهای بلغاری رز و یاسمن به همراه گل مریم، داستان را به بُعدی شاعرانهتر بردند. رایحه تو تو بتی جانسون او را به دشتهای پرگل و رنگارنگ منتقل کرد، جایی که نسیم ملایم بوی گلهای تازه را با خود به همراه میآورد.
پایه این عطر نیز با پچولی، صندل چوب، عود و وانیل، حسی از گرما و ثبات به لیلا بخشید. عطری که او را همچون رقاصهای در دل تابستانی زیبا فرا میخواند، حرکتهایی هنرمندانه بر روی رویدادهای زندگیاش اجرا کند.
این ترکیب عطر تو تو بتی جانسون برای لیلا، خاطرات روزگاران شیرین و شاد را زنده میکرد و نویدی از روزهای پرامید و نویدبخش به او میداد. عطری که نه تنها رایحهای دلنشین داشت، بلکه به نوعی داستانی زیبا از سرزندگی و شور حیات را روایت میکرد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی