یک روز تابستانی در اواخر اوقات کار بود و آفتاب، کمی پایین رفته بود که علی تصمیم گرفت به کافه مورد علاقهاش برود. او وارد کافه شد و بوی گرم قهوه و چای تازه دمیده به مشامش رسید. چیزی که تنها نمیتوانست توصیف کند، حضور عطر متفاوتی بود که فضا را پُر کرده بود.
در گوشهای از کافه یک مرد و زن نشسته بودند و درباره عطر و ادکلن صحبت میکردند. علی کنجکاویاش برانگیخته شد و نزدیکی آنها جایی برای نشستن یافت. مرد به زن گفت: این عطر تو پی ام سینامون پروجکتز است، نمیتوانی ازش دل بکنی. بوی چوبیاش حس آرامش را القا میکند. زن سری به تایید تکان داد و افزود: بله، این عطر بینظیر است. چه جالب که برای مردان و زنان مناسب است.
علی به آنها نگاهی انداخت و دلش میخواست بداند آن عطر چگونه است. بوی چوب و طبیعت به ذهنش خطور کرد. از آن عطر حسی واقعی و عمیق برمیخواست که احساس نزدیکی به طبیعت را در او بیدار میکرد. عطر تو پی ام سینامون پروجکتز با نتهای وودی و آروماتیک، او را به دل جنگلهای بکر برد.
تصور کرد که در میان درختان قدم میزند و بوی آشنای چوب تازه بریده و خاک مرطوب اطرافش را گرفته. عطر تو پی ام سینامون پروجکتز طوری بود که گویی همه این حسها را در یک شیشه کوچک جمع کردهاند. هارمونی نتها با هم ترکیب شده بود و بویی گرم و دلنشین به جا میگذاشت.
علی پس از ترک کافه، با خود تصمیم گرفت که این عطر را به مجموعه خود اضافه کند. این تجربه برای او فراموش نشدنی بود؛ لحظهای که با یک عطر، جهانی جدید در برابرش گشوده شد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی