ناموجود
در یکی از روزهای گرم تابستان، سارا با لبخندی بر لب، عطر ژورناتا فلورس دو وراو لاکوا دی فیوری را در دستانش نگه داشت. او همیشه عاشق گلها بود و این عطر با رایحههای پودری و بنفشه، او را به باغی پر از رنگ و بو میبرد. عطری که با ترکیبات گلی و کهربا، حس طبیعت زنده و پویا را به او هدیه میکرد.
سارا همیشه به دنبال عطری بود که او را از روزمرگی جدا کند. با بوییدن این عطر، حس آزادی و طراوت در او موج میزد. ترکیبات میوهای و مشک در این عطر، او را به سفری خیالی برده و خاطراتی شیرین و فراموشنشدنی را برایش زنده میکرد. لحظهای که در بوستان نشسته بود، رایحه عطر ژورناتا فلورس دو وراو لاکوا دی فیوری بر روحش جاری شد و او را به دوردستهای خاطرهانگیز برد.
هر بار که این عطر را به خود میزد، دوستانش از او میپرسیدند که نام این عطر چیست. سارا با افتخار میگفت:این عطر. او از اینکه این عطر، بازتابی از شخصیت شاداب و زنده او بود، لذت میبرد. سبک و رایحههای گلی و شیرین این عطر، حس زنانگی و اعتماد به نفس را در او تقویت میکرد.
روز دیگری در یک مهمانی، سارا با این عطر ظاهر شد. همه از بوی آن شگفتزده شده بودند و تعریفهای بسیاری از او شنیده میشد. این عطر فریبنده درمیان تمامی عطرها میدرخشید و با هر بازدم، همراه با نتهای چوبی و آروماتیک، فضای مهمانی را زنده نگه میداشت.
سارا متوجه شد که عطر ژورناتا فلورس دو وراو لاکوا دی فیوری نه تنها یک عطر بود، بلکه سفیری از دنیاهای دیگر و پلی به خاطرات شیرین تابستانیاش بود. عطری که همیشه او را به سفری رایحهانگیز میبرد و نهایت لذت را به همراه داشت.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی