ناموجود
در یکی از شبهای سرد زمستانی، زمانی که تهران به آرامی در خواب بود، لیلا تصمیم گرفت تا به دیداری ویژه برود. او پیراهنی از جنس مخمل سبز پوشید و نگاهی به مجموعه عطرهایش انداخت. اما این بار، چشمانش به عطر شانل نامبر فایو او دو تویلت شنل افتاد. عطری که همیشه او را به خاطراتی دور و دلپذیر میبُرد.
عطر شانل نامبر فایو او دو تویلت شنل، نه تنها یک عطر، بلکه پلی به گذشته بود. هربار که درب شیشهاش را باز میکرد، ترکیبی بینظیر از آلدئیدها و گلهای سفید او را در بر میگرفت. این عطر، با نتهای آغازین یلانگ-یلانگ و لیمو آمالفی، حس تازگی را القا میکرد و برای لحظاتی او را به باغی پر از لیمو و گل میبرد.
لیلا با هر قدم، عطر دلنشین این محصول را با خود همراه میبرد. این عطر با ترکیب شگفتانگیز میانی از گل زنبق، یاس و رز، همچون نغمهای درهمتنیده در هوا پراکنده میشد. او احساس میکرد که در میان باغی از گلهای بهاری راه میرود، حتی در آن شب سرد زمستانی.
زمانی که به مقصد رسید، ناگهان احساس کرد تمام نگاهها به سوی اوست. حضور بینظیرش مرهون نتهای پایه عطر بود؛ مشک و چوب صندل، با رد پایی خاکی و وانیل شیرین که در فضا موج میزد. این بوی خاص، به او احساسی از اعتماد به نفس و جذابیت بیپایان میبخشید.
هرچند عدهای این عطر را قدیمی میدانند یا با قیمت بالای آن محتاط برخورد میکنند، برای لیلا این عطر چیزی بیشتر از یک بوی خاص بود. این عطر، داستانی از خاطرات گذشته، شبی به یادماندنی و جادویی از حس و حال تازه به همراه داشت. او به خوبی میدانست که هر بار استفاده از این عطر، سفری بیانتها به دنیای شگفتیها را برای او به ارمغان میآورد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی