ناموجود
در یک روز بهاری، وقتی که خورشید گرمابخش آسمان بود، مریم در خیابانهای شلوغ تهران قدم میزد. زیر شعاعهای ملایم آفتاب، صدای پیادهروهای پرهیاهو و بازاریان دستفروش در گوشش میپیچید. ناگهان بویی اغواگر او را متوقف کرد، رایحهای که با تلفیقی از گلهای شببو و چوبهای معطر فضایی رویایی خلق کرده بود. کنجکاویاش برانگیخته شد و قدمهایش او را به سمت بوتیک شیک و کوچک عطرهای نادر کشاند.وارد بوتیک که شد، فضای داخل از انواع شیشههای ظریف و رنگارنگ عطر پر شده بود، اما تنها یکی از آنها حقیقتاً توجه او را به خود جلب کرد؛ شیشهای با طراحی کلاسیک و طلایی، حاوی عطر سپرِیت ریلِتی سوپورِفیک کلوایو کریستین.
مریم شیشه را برداشت و به آرامی اسپری کرد. ابتدا بویی آروماتیک و تازه مثل نسیمی خنک در هوای باغی پر از گلهای معطر به مشامش رسید. با گذر زمان، نتهای گلفام به آرامی باز شدند و رایحهای از گیاهان دارویی و چوبهای گرم که با لمس بالزامیک و ادویههای ملایم آمیخته شده بود، فضای اطراف را پر کرد.
در همان لحظه، او خود را در میان جنگلی پُر از درختان بلند و گلهای وحشی و زیبایی فراوان حس کرد. این رایحه عمیق و وصفنشدنی تداعیگر یک واقعیت جداگانه بود که تنها با عطر سپرِیت ریلِتی سوپورِفیک کلوایو کریستین میتوان به آن دست یافت. تجربهای که با اضافه کردن مجموعهای از احساسات تازه و دلنشین به زندگیاش، توانست او را به یک دنیای تازه و آرامشبخش ببرد.
مریم با لبخندی بر لب و بهرهمندی از دنیای افسونگری که این عطر ایجاد کرده بود، از بوتیک خارج شد. او میدانست که عطر سپرِیت ریلِتی سوپورِفیک کلوایو کریستین بخشی از هویت جدید و خاص او خواهد شد، رایحهای که هرگز از خاطرش نخواهد رفت.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی