ناموجود
روزی روزگاری در شهری پر از رنگ و بو، مردمانی زندگی میکردند که هر روز به دنبال چیزی بودند که روزشان را خاصتر کند. یکی از این افراد، زنی با سلیقههای خاص بود که همیشه به دنبال جادویی میگشت که او را به دنیایی دیگر ببرد. او شنیده بود که عطرها میتوانند زمان و مکان را تغییر دهند و فرد را به خاطرات دور ببرند.
روزی هنگام عبور از کنار مغازهی عطر فروشی کوچک، ناگهان متوقف شد. عطری با نام عطر پومگرنیت فلاورز فری موند توجهاش را جلب کرد. این عطر خاصیت منحصربهفردی داشت. ترکیبی از گلهای تازه و میوههای شیرین، که هر دو به طور هماهنگ در این عطر جمع شده بودند. او به خود گفت: این همان جادویی است که دنبالش بودم.
وقتی به خانه رسید، بیصبرانه آن را امتحان کرد. اولین اسپری، او را به باغی پر از گلهای رنگارنگ برد. رایحه گلها، او را احاطه کرد و حس آرامش به او داد. در عین حال، جنبه میوهای آن، شادابی و انرژی خاصی را به ارمغان آورد. حال و هوای او کاملاً تغییر کرد؛ احساس کرد زیر آسمانی پرستاره ایستاده و نسیمی از تاریخ و فرهنگ گذر میکند.
آن شب، وقتی به خاطرههای روز فکر میکرد، فهمید که عطر پومگرنیت فلاورز فری موند نه فقط رایحهای دلنشین، بلکه داستانی است که هر بار با زدن آن، روایتی جدید از خود به جا میگذارد. او هر روز با این عطر سفر جدیدی را تجربه میکرد؛ سفری از باغهای پر گل و دشتهای میوهزار.
عطر پومگرنیت فلاورز فری موند برای او فقط یک محصول نبود؛ بلکه دریچهای به دنیای خیالانگیز و پر از رنگ و بویی بود که او هر روز مشتاقانه منتظرش بود. با این عطر، او توانست هر لحظهاش را به یک داستان تبدیل کند. هر بویی، هر لحظهاش را به یاد بیاورد و زندگی را با همه حواسش احساس کند.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی