یک روز خنک پاییزی بود که مریم تصمیم گرفت سری به فروشگاه محبوبش بزند. عطرهای مختلف روی قفسهها میدرخشیدند و هر یک داستانی برای گفتن داشتند. اما در میان انبوه عطرها، چیزی نظر او را جلب کرد: عطر پُوآغر کارن.
مریم عطر پُوآغر کارن را برداشت و به دقت بررسی کرد. این عطر، ساخته شده توسط نبوغ میشل مُرسِتی، بوی فراموشنشدنیای داشت. وقتی اولین اسپری از آن را روی مچ دستش انجام داد، رایحهای گرم و ادویهای از فلفل و میخک فوراً در هوا پخش شد. حس کرد در یک بازار شرقی پر از ادویهجات قدم میزند.
لایه میانی این عطر، او را به گلیستن دلپذیری برد؛ گل میخک، گلهای شمعدانی و یاس با هم تلفیق شده بودند و هالهای از تازگی و زنانگی ایجاد میکردند. این نت میانی، ترکیبی از زیباییهای طبیعی جهان بود که تجربهای دلنشین را ارائه میداد.
با گذشت زمان، چوب صندل و خسخس به زمینه پایانی این عطر اضافه شدند و رایحهای چوبی و خاکی به آن بخشیدند. این پایه قوی و ماندگار، پایانی خاص و برجسته به عطر پُوآغر کارن میبخشید که تا ساعتها همراه مریم بود.
آن لحظه، مریم تصمیم گرفت که این عطر متعلق به اوست. او عاشق این ترکیب جسورانه از فلفل گرم بود که با قلبی مملو از گلهای غنی و پایهای چوبی بهطرزی هنرمندانه ترکیب شده بود. این عطر، با زمان طولانی عرضهاش در سال ۱۹۵۴ توسط برند کارن، همچنان توانسته است محبوبیت خود را حفظ کند و جذابیتش را بر مخاطبانش نشان دهد.
آن روز، مریم با یافتن عطر پُوآغر کارن، داستان جدیدی به زندگیاش اضافه کرد؛ داستانی از رایحهها و احساسات که هر بار بو کردنش او را به دنیایی دیگر میبرد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی