ناموجود
در یک روز گرم تابستانی، خورشید به ملایمت بر شانههای شهری کوچک در جنوب فرانسه میتابید. جان که یک مرد جوان و جاافتاده بود، به دنبال عطری میگشت که نه تنها بتواند با شخصیتش هماهنگ باشد بلکه احساسات درونیاش را نیز به نمایش بگذارد. به مغازهی عطرفروشی محلی وارد شد و پس از گشت و گذار در بین قفسههای پر از عطرهای متنوع، ناگهان چشمش به جعبهای قدیمی افتاد که حس نوستالژیک به همراه داشت.
این عطر چیزی نبود جز عطر اور مسکولن بورژوآ. جان آن را در دست گرفت و به دقت جعبه را بررسی کرد. طراحی کلاسیک آن رنگ و لعاب خاصی داشت که او را به سال ۱۹۷۶، سال عرضه عطر، میبرد. شیشهی زیبا را باز کرد و با پخش شدن نتهای اولیهی ریحان، ترنج، و پرتقال ماندارین، احساس تازگی و طراوت روزهای گرم تابستان را در خود حس کرد.
جان با لمس کردن رایحههای میانی – چوب صندل، گشنیز، نعناع هندی و یاسمن – حس میکرد در حال قدمزدن در یک باغ مدیترانهای است. این ترکیب بینظیر از نتهای گیاهی و گلی، به او آرامش و اعتماد به نفس میبخشید. و وقتی که نتهای پایهی عطر با خزه بلوط، عنبر و مشک در آغوش او نواخته شدند، او به یک سفر حسی کامل فرو رفت.
هر بار که بوی عطر اور مسکولن بورژوآ را در هوا حس میکرد، جان با یک لبخند آن را روی خود اسپری میکرد و به سمت دنیای تازهای از خاطرات و احساسات قدم میگذاشت. این عطر به او کمک میکرد تا همیشه در هر لحظهای که میگذراند، بهترین نسخهی خود باشد. عطر اور مسکولن بورژوآ برای او چیزی فراتر از یک عطر بود؛ پلی بود بین گذشته و حال، میان خاطرات قدیمی و تجربههای جدید.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی