در یک روز بارانی در بهار، لورا به دنبال عطری بود که بتواند حس تازگی و شادابی به زندگیاش بیاورد. او به یک مغازه عطر فروشی قدیمی وارد شد. چشمانش به شیشهای با طراحی کلاسیک و زیبا افتاد؛ عطر فوراور الیزابت الیزابت تیلور.
با اینکه باری به دوش نداشت، اما تصمیم گرفت این عطر را امتحان کند. با اولین اسپری، احساس کرد باغی از گلها و میوهها به استقبالش میآیند. او نتهای آغازین سیب، نتهای سبز، توت سیاه و ماندارین ایتالیایی را حس کرد. هرکدام از این نتها داستانی متفاوت برایش روایت کردند.
کمکم، لورا به میان باغهای مصر سفر کرد. گلهای تیاره، یاس مصری، بنفشه و رز حال و هوای شرقی و رؤیایی به عطر بخشیدند. او چشمانش را بست و در ذهنش دنبال دخترانی میگشت که این عطر برایشان طراحی شده است؛ دخترانی که در آستانه قدم گذاشتن به دنیای زنانگی، میخواهند بویی بهیادماندنی داشته باشند.
اما این فقط آغاز داستان بود. نتهای پایانی چوب صندل، مشک سفید، گل میخک و کهربا، حس گرما و استواری را به عطر افزودند. حس کرد که این عطر فوراور الیزابت، واسطهای است میان جوانی و بلوغ؛ طوری که هر زنی میتواند با آن، ویژگیهای لطیف و قوی خود را به نمایش بگذارد.
لورا با خود فکر کرد که عطر فوراور الیزابت الیزابت تیلور، مناسب روزهای خاص و حتی روزمره او خواهد بود. با اینکه شنیده بود ممکن است ماندگاری و پخش بوی عطر برای برخی کم باشد، اما شادابی و نشاطی که به او میداد، برایش بسیار ارزشمند بود.
او بهسمت فروشنده رفت و با لبخندی گفت: فوراور الیزابت الیزابت تیلور، همان چیزی است که نیاز داشتم. و شاید این درستترین انتخاب او بود؛ چراکه هیچچیز بهتر از شروع روزتان با یک عطر خوشبو و اصیل نیست.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب