ناموجود
داستانی از روزی شروع میشود که هادی، مردی جوان و شیکپوش، اولین بار عطر ماسک گلد ارمنجیلیو زنا را کشف کرد. او همیشه به دنبال عطری بود که بتواند شخصیت قوی و مرموزش را در عین حال که طراحی خاص و منحصر به فردی دارد، منعکس کند. در یک بعدازظهر پاییزی، هنگامی که نور خورشید به رنگ طلایی روی شیشههای ویترین فروشگاه میتابید، توجهش به جعبهی زیبا و لوکس این عطر جلب شد.
هادی بیدرنگ وارد فروشگاه شد. پیشخوان فروشنده با لبخندی گرم به او خوشآمد گفت و او را به بخش عطرهای خاصی هدایت کرد. او دستان کنجکاوش را به سمت بستهبندی شیک ماسک گلد دراز کرد. با باز کردن در بطری، رایحهای سرشار از تندی گرم و ادویههای تازه محیط اطرافش را پر کرد. عطر ماسک گلد ارمنجیلیو زنا با نتهای چوبی و تند در ذهنش سفر به دنیای ناشناختههای دور را آغاز کرد.
او فرصتی نداشت تا لحظهای درنگ کند، چرا که این عطر علاوه بر بوی خوش، حسی از اعتماد به نفس و جاذبهای خاص به او بخشید. نتهای مشکی و پاچولی در عطر باعث شدند که هادی حس کند میتواند هر روز متفاوت از قبل باشد.
راه رفتن هادی حالا با قدمهای محکمتر و چشمانی برقزده همراه بود. انگار که هیچ مانعی در برابرش وجود ندارد.عطر ماسک گلد ارمنجیلیو زنا به او چیزی فراتر از یک عطر داده بود؛ این عطری بود که روح او را نوازش میداد و شخصیتش را تقویت میکرد.
هادی اکنون هر روز صبح، قبل از خروج از خانه، با بستن دکمهی کت خود و اسپری کردن ماسک گلد ارمنجیلیو زنا، آمادهی روبرو شدن با چالشهای جدید زندگی میشد. ماسک گلد برای او چیزی فراتر از یک محصول بود؛ این یک تجربه و داستان شخصی بود که هر روز با بویی جدید و ماجراجوییهای تازه تجدید میشد.
سایر تلفظها: