ناموجود
در روزگاری نهچندان دور، در شهری کنار دریا، مردی به نام آرمان زندگی میکرد. آرمان همیشه به دنبال خاصترینها بود؛ چه در زندگی و چه در انتخاب عطر. او به تازگی به عطر کروزر فابرلیک دست پیدا کرده بود، عطری که بوی دریا و ماجراجوییهای دوردست را به یادش میآورد.
آرمان وقتی اولین بار از عطر کروزر فابرلیک استفاده کرد، احساس کرد که بر روی موجهای خروشان دریاست. نتهای آغازین با ترکیبی از گریپفروت، فلفل سیاه و ترنج، او را به دنیایی از تازگی و طراوت دعوت میکردند. با هر بار استشمام، احساس میکرد در میان نسیمی خنک از مرکبات به سر میبرد.
همینطور که روز پیش میرفت، نتهای میانی با ترکیبی از اسطوخودوس و گیاهان دریایی خود را نشان دادند. این ترکیب باعث میشد آرمان حس کند بر روی یک قایق بادبانی در میانه اقیانوس آرام در حال استراحت است. صدای آرامشبخش موجها و بوی شور دریا او را به سوی آرامش و سکونی دلانگیز هدایت میکرد.
هرچه روز به پایان نزدیک میشد، نتهای پایانی با حضور خزه بلوط و چوب صندل، جذابیتی گرم و دودی به این ماجرا اضافه میکردند. این ترکیب مانند یک آغوش گرم بود که شبهای خنک کنار ساحل را به یاد میآورد. آرمان متوجه شد که این عطر نهتنها او را به ماجراجوییهای جدید میبرد بلکه او را به خانه بازمیگرداند.
کروزر فابرلیک برای آرمان چیزی فراتر از یک عطر بود؛ راهی به سوی کشف خود و اتصال به طبیعت. او هر روز با این عطر، داستان جدیدی مینوشت که او را به زندگی نزدیکتر میکرد. و اینگونه بود که این عطر به یکی از برترین انتخابهایش تبدیل شد.
سایر تلفظها: کروزر فابرلیک, کروزر فابرلیک, کروزر فابِرلیچ, کروزر فابرِلیک, کروزر فابِرلیک, کروزر فیبرلیک, کروزِر فابرلیک, کروزِر فابرلیک, کروزِر فابِرلیچ, کروزِر فابرِلیک, کروزِر فابِرلیک, کروزِر فیبرلیک, کرویزر فابرلیک, کرویزر فابرلیک, کرویزر فابِرلیچ, کرویزر فابرِلیک, کرویزر فابِرلیک, کرویزر فیبرلیک, کروزَر فابرلیک, کروزَر فابرلیک, کروزَر فابِرلیچ, کروزَر فابرِلیک, کروزَر فابِرلیک, کروزَر فیبرلیک, کروزِرّ فابرلیک, کروزِرّ فابرلیک, کروزِرّ فابِرلیچ, کروزِرّ فابرِلیک, کروزِرّ فابِرلیک, کروزِرّ فیبرلیک
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی