در یک روز تابستانی ملایم، سام در حال قدم زدن در خیابانهای شلوغ تهران بود. او قصد داشت به مراسمی شبانه برود که نیاز به انتخاب عطری خاص داشت. به یاد داشت اخیراً در مورد عطر جدیدی با نام عطر بد دیزل شنیده بود. این عطر، با لطافتی از ترکیبهای تازه و چوبی، او را به خود جذب کرد.
سام به اولین فروشگاه عطر و ادکلن نزدیک خانهاش رفت. وقتی وارد شد، بلافاصله از فروشنده درخواست کرد تا عطر بد دیزل را به او نشان دهد. بطری آن به شکل یک جاکت چرمی طراحی شده بود، که حس شور و احساس مردانگی را به خوبی منتقل میکرد. وقتی اولین اسپری از این عطر را روی نبضش زد، موجی از خنکی و طراوت همراه با ترکیب لاوندر و برگ بنفشه، او را فرا گرفت.
با عبور زمان، نتهای میانی این عطر، با حالتی شورانگیز پیش آمدند. سام دقیقا حس کرد که چطور رایحه خاص خاویار و ریشه زنبق، حسی از تجمل و جذابیت را به او القا میکند. او به یاد آورد که این عطر توسط دو عطرساز معروف، آن فلیپو و کارلوس بنایم، ساخته شده بود؛ همانهایی که همیشه هنر خود را در ساخت رایحههایی متفاوت و به یادماندنی نشان دادهاند.
حالا وقت نتهای پایه فرا رسیده بود. نتهای چوبی و تُنکابین، همراه با ترکیبی از توتون و عنبر، به سام حس استواری میداد. او میدانست عطر بد دیزل برای شبهای پر شور و حال جوانی مناسب است و میتواند او را به مرکز توجهات تبدیل کند.
سام با اعتماد به نفس بیشتری به سوی مراسم رفت. او متوجه نگاههای تحسینبرانگیز و توجه دیگران بود. در آن شب، هر جایی که میرفت، ردپای رایحه خاص و ماندگار عطر بد دیزل را به جا میگذاشت. عطری که داستانش را در ذهنها جاودانه کرد.
سایر تلفظها: بد دیزل, بد دیزل, بد دیسل, بد دیزِل, بد دیِزِل, باد دیزل, باد دیزل, باد دیسل, باد دیزِل, باد دیِزِل, بَد دیزل, بَد دیزل, بَد دیسل, بَد دیزِل, بَد دیِزِل, بَت دیزل, بَت دیزل, بَت دیسل, بَت دیزِل, بَت دیِزِل, بدّ دیزل, بدّ دیزل, بدّ دیسل, بدّ دیزِل, بدّ دیِزِل, بَدّ دیزل, بَدّ دیزل, بَدّ دیسل, بَدّ دیزِل, بَدّ دیِزِل
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی