در یک روز آرام و دلنشین، مادری مهربان به نام لیلا تصمیم میگیرد برای دخترش هدیهای خاص تهیه کند. آن روز، صفای بهاری همراه با بوی گلهای باغچهشان در هوا پخش شده بود و او تصمیم بزرگی گرفت. به یکی از فروشگاههای معتبر عطر فروشی رفت. جایی که رایحههای بینظیر، آمیخته با صدای دلنشین موسیقی، او را فرا گرفتند.
لیلا به دنبال عطری متفاوت بود. چیزی که خاطرهای جدید خلق کند. در میانهی جستوجویش، به عطر اودیسه فم آرماف برخورد. نام این عطر، او را به یاد ماجرای دلنشینی انداخت که شبهای بسیاری برای دخترش تعریف کرده بود. داستان اودیسه و سفرهایی پر از ماجرا و کشف.
عطر اودیسه فم آرماف با نتهای شیرین و گلدار خود، روح لیلا را نوازش داد. بوی آلو، باغچه و عسل در نخستین لحظه، حسی از ملایمت و طراوت به او بخشید. در قلب عطر، بوی زنبق و گل یاسمن با ذرهای زعفران ترکیب شده بود و فضایی از شرقیگری را به نمایش میگذاشت. پایهای از کاکائو، دانههای تنکا و مشک، گرما و عمق بیشتری به این عطر بخشیده بودند.
لیلا میدانست که این عطر، اتفاقی تکرارنشدنی خواهد بود. او تصمیم گرفت این عطر را به عنوان یادگاری از سفری تازه به دخترش هدیه دهد. سفری که در هر اسپری آن، داستانی نهفته بود. عطری که جزئی از مجموعه بزرگ اودیسه بود و نشاندهندهی شگفتیهای زندگی.
وقتی لیلا به خانه بازگشت و هدیه را به دخترش داد، چشمان او از شوق روشن شد. این عطر اودیسه فم آرماف برای همیشه در خاطرهها باقی ماند. عطری که همواره بوی سفرها و داستانهای جدید را به یاد میآورد. این هدیه، برای لیلا و دخترش، به معنای آغاز ماجراهای تازه و ناب بود. عطری که همیشه بوی سفری تازه در خود داشت. این داستان حالا هر روز با هر بار استفاده از عطر، تازه میشود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب