در یکی از روزهای زیبای بهار، نسیم دلنشینی شهر را در بر گرفته بود. در چنین روزی، لیلا تصمیم گرفت فرمول جدیدی از جادوی عطرسازی را تجربه کند. او به سراغ عطری از برند معتبر هنری ژاک رفت که چندی پیش توجه او را به خود جلب کرده بود. عطر جدیدی که با نوآوری در دنیای عطر، یادآور لحظات خوش و بینظیر بهاری بود. نام این شگفتی عطر فنفن هنری ژاک بود که به شکلی معجزهآسا تمامی حسها را به بازی میگرفت.
با اولین اسپری این عطر، بوی زعفران و گل شمعدانی در فضا منتشر شد و همزمان با آن، نسیم خنک و آرامشبخش اسطوخودوس، حال و هوای خاصی را ایجاد کرد. لیلا احساس کرد که در میانه دشتی پر از گلهای خوشبو سرگردان است. هر گام او در این دشت، قصه جدیدی از عطر فنفن هنری ژاک را روایت میکرد.
با گذشت زمان، نتهای میانی این عطر، چوب صندل و رز دمشقی جلوهگر میشدند. این ترکیب زوایای دیگری از زیبایی را به روی لیلا گشود. عطر فنفن توانست او را به سفری در میان باغهای رز بکشاند، جایی که چوب صندل با برشهای ملایم خود، برخلاف تیزی گلها، به همه چیز آرامش میبخشید.
در انتها، نتهای پایهی چرمی، سدر و کهربا، حس گرمی القا کردند. لیلا حس کرد که درون یک پالتوی چرمی با لایهای از کهربا پیچیده شده است. این حس گرم و دلنشین او را آماده رویارویی با دنیای بیرون کرد.
عطر فنفن هنری ژاک نه تنها یک همراه همیشگی برای بهار بلکه برای تمامی فصلها بود. با هر بار استفاده از این عطر، لیلا دریچهای تازه از تجارب و احساسات جدید را تجربه میکرد. او مطمئن بود که این عطر جادویی، جزء جداییناپذیر از لحظات خاص زندگیاش خواهد بود. هر بار که عطر فنفن را استفاده میکرد، دنیای کوچکی از هنر و خلاقیت در فضای اطرافش متبلور میشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب