ناموجود
در یک ظهر دلانگیز تابستانی در حومه شهر، وقتی نسیم خنکی از روی دشتهای سبز میگذشت، مردی با لبخندی آرام اما باوقار ایستاده بود. او به آرامی دست در جیب کرد و عطر نو تو من از مجموعه مزون الحمراء را بیرون آورد. خورشید بر آسمان آبی میدرخشید و در آن لحظه، او آماده ماجراجویی بود.
با اولین اسپری از عطر نو تو من مزون الحمراء، موجی از بوی ترنج و اسطوخودوس او را در بر گرفت. رایحهای تازه و پرانرژی، مانند صبحگاهی که با انگیزه و انرژی آغاز میشود. این ترکیب ابتدایی، حسی از زندگی و حرکت را در او بیدار کرد و او را به جلو راند.
چند دقیقهای گذشت و رایحه میانی پدیدار شد. زنجبیل گرم و هل، با ایجاد فضایی معطر و دلنشین، او را به جهانی از مردانگی و ظرافت دعوت کرد. این ترکیب مرموز و جذاب، حسی از اطمینان و قدرت را به ارمغان آورد که با هر گام، خودی نشان میداد.
او به قدم زدن ادامه داد و در انتها، نتهای پایه عطر نو تو من مزون الحمراء خودنمایی کردند. بوهای مشک، چوب صندل و بخور به همراه وتیور و لابدانوم، ترکیبی عمیق و غنی ایجاد کردند؛ آکوردهایی که همزمان هماهنگ و متضاد بودند، ترکیبی از خاک و هوا، مخمل و آتش.
این عطر مردانه، داستانی از جسارت و اعتماد به نفس را روایت میکرد. او که حالا در میان دشت ایستاده بود، میدانست این عطر فراتر از یک رایحه ساده است؛ این عطر بخشی از شخصیت او بود، یک همراه همیشگی، یک امضا. عطر نو تو من، به او نه تنها بویی تازه و فریبنده بلکه اعتماد به نفسی دوچندان بخشیده بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب