ناموجود
در یک شب سرد زمستانی، در حالی که بادی ملایم میان برگهای خشک پارک شهر پیچیده بود، امیر تصمیمی بیسابقه گرفت. او عوض کردن روال روزانهاش نیاز داشت: چیزی که نه تنها به او حس تازگی ببخشد، بلکه بازتابی از شخصیت مردانهاش باشد. به همین خاطر بود که به سوی بوتیک عطر محلهاش روانه شد.
زمانی که وارد فروشگاه شد، بوی گرم و دلنشین عطرهای مختلف در هوا موج میزد. دیدن شیشههای زیبا و درخشانی که به دقت روی قفسهها چیده شده بودند، بهطور غریبی حس کنجکاوی او را برانگیخت. اما چیزی که بیش از همه توجه او را جلب کرد، شیشهی شفاف و باشکوهی بود که برچسب عطر کربن نویر ریفس پرفیومز بر آن نقش بسته بود.
با برداشتن شیشه، به آرامی در آن را باز کرد و بوی عمیق و بینظیرش او را مجذوب خود کرد. بویی که او را به دنیایی از فلفل سفید و سیاه، ترنج و لمس چوبی سدر و مریم گلی میبرد؛ دنیایی که سرشار از داستانها و ماجراجوییهای مردانه بود.
عطر کربن نویر ریفس پرفیومز نه تنها به او حس قدرت میداد، بلکه با پایهای از کاکائو، دانه تونکا و آمبرود، گرمایی شیرین و دلپذیر به همراه داشت. هارمونی خارقالعادهی ادویههای گرم و نتهای چوبی، داستانی از جسارت و جذابیت روایت میکرد.
امیر نه تنها عطر را خرید، بلکه همراه با آن داستان خاص و منحصر به فردی را نیز برگزید. از آن پس، هر بار که این عطر را استفاده میکرد، به یاد شبی میافتاد که با انتخابی جسورانه، سفری تازه را آغاز کرد. آن شب، عطر کربن نویر ریفس پرفیومز بخشی از زندگی او شد، تا همیشه با هر افشانهای، او را به سمت ماجراجوییهای جدید بلغزاند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب