داستان از یک صبح خنک بهاری شروع میشود. امیر با حالتی شاداب از خواب بیدار میشود. روزی مهم در پیش دارد. تصمیم گرفته که با دوستان صمیمیاش به یک گردش برود. در حال آماده شدن است که چشمش به بطری عطر جدیدی میافتد که به تازگی خریداری کرده است: عطر ادور راساسی.
چند قطره از این عطر را روی مچ دستش اسپری میکند. بوی گریپفروت و ماندارین به همراه نسیمی از دریا، او را در بر میگیرد. این آغاز جذاب و تازه حسی از انرژی و اشتیاق را در او به وجود میآورد. عطر ادور راساسی به خوبی توانسته است در اولین مرحله، او را از روزمرگی دور کند.
با گذشت زمان، در میانه روز، حس و حال عطر به سمت نتهای میانی حرکت میکند. اکنون عطر یاسمن و برگ بو به مشام میرسد. امیر احساس میکند که در میان باغی رویایی قدم برمیدارد؛ باغی که در آن گلهای سفید و سبز یک جا جمع شدهاند. این حس از تازگی و خنکی با او همراه است و او را از هر گونه استرس به دور میبرد.
تا از گردش برمیگردد، هنوز عطر پایه مشغول خودنمایی است؛ رایحهای کهربایی و پاتچولی در کنار خزه درخت بلوط. این ترکیب خاص، حسی از پایداری و عمق را به امیر القا میکند. عطر ادور راساسی با این ترکیبات خاص، در تمام روز با او همراه بوده است، بیآنکه ذرهای از شادابی اولیهاش کاسته شود.
بازگشت به خانه با این خاطرههای خوش همراه است. عطر ادور راساسی انتخابی عالی بوده و تجربهای خاص را برای امیر به ارمغان آورده است. او میداند که این عطر همیشه با او خواهد ماند، در هر روز و هر تجربهای جدید. این همان چیزی است که باعث میشود همیشه در جستجوی لحظههای خاص باشد.
سایر تلفظها: ادور راساسی, ادور رساسی, ادور رأساسی, ادور راسسی, ادور رسسی, آدور راساسی, آدور رساسی, آدور رأساسی, آدور راسسی, آدور رسسی, آدوره راساسی, آدوره رساسی, آدوره رأساسی, آدوره راسسی, آدوره رسسی, اَدوره راساسی, اَدوره رساسی, اَدوره رأساسی, اَدوره راسسی, اَدوره رسسی, اَدُر راساسی, اَدُر رساسی, اَدُر رأساسی, اَدُر راسسی, اَدُر رسسی, آدُر راساسی, آدُر رساسی, آدُر رأساسی, آدُر راسسی, آدُر رسسی, ادُر راساسی, ادُر رساسی, ادُر رأساسی, ادُر راسسی, ادُر رسسی
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی