ناموجود
روزی روزگاری، در یک شب آرام و پُرستاره، او به دنبال رایحهای خاص بود که روحش را به دنیای خیالی ببرد. وقتی به بوتیک عطرفروشی نزدیک شد، چیز خاصی توجهش را جلب کرد: عطر رد فانتزی شرلی می. بویی وسوسهانگیز و جذاب که او را به دنیای جدیدی فراخواند.
او به آرامی قدم به داخل بوتیک گذاشت و در میان قفسههای پر از شیشههای رنگارنگ حرکت کرد. هنگامی که عطر رد فانتزی شرلی می را برداشت، بلافاصله ترکیبی از رایحههای دلنشین به مشامش رسید. بوی تند و پر انرژی انگور سیاه و مرکبات، ذهنش را تازه و زنده کرد.
با بستن چشمانش، به بازی رنگها و بوها در خیال خود پرداخت. در میانهی این خیال، زردآلو و یاسمن به شوق آمدند و احساساتش را به اوج رساندند. این ترکیب بینظیر از گلها و میوهها، همچون نوایی ظریف و دلنشین در جانش نشسته بود.
پایینتر از آن، وانیل و چوب صندل با مشک در هم آمیخته شدند تا رایحهای گرم و دلنشین بر پوستش باقی گذارند. این لایههای پایانی باعث شد تا هر لحظه تجربهٔ استفاده از عطر رد فانتزی شرلی می، همچون سفری بیپایان به دنیایی از خیال و احساس باشد.
دستانش با آرامش شیشهٔ عطر را فشرد و پس از اسپری کردن آن بر روی مچ دستش، احساس کرد که بخشی از این دنیای فانتزی است. عطر رد فانتزی شرلی می با تلفیق رایحههای میوهای و چوبی، همراه با فضایی وانیلی و پودری، هر لحظه از زندگیاش را به جشنی تبدیل کرد.
هنگامی که از بوتیک خارج شد، لبخندی بر لب داشت و قلبی پُر از شادی. او دریافته بود که دنیای عطرها توانایی تغییر حال و هوای انسان را دارد. این تجربه جدید، شگفتی عطر رد فانتزی شرلی می را در ذهنش برای همیشه ثبت کرد. او دیگر میدانست که این عطر، چیزی بیشتر از یک بو است؛ پیوندی عمیق با احساسات و خاطرات او.
سایر تلفظها: رد فانتزی شرلی می, رد فانتزی شیرلی می, رد فانتزی شرلی مه, رد فانتزی شیرلی مه, رد فانتاسی شرلی می, رد فانتاسی شیرلی می, رد فانتاسی شرلی مه, رد فانتاسی شیرلی مه, رد فنتزی شرلی می, رد فنتزی شیرلی می, رد فنتزی شرلی مه, رد فنتزی شیرلی مه, رد فنتاسی شرلی می, رد فنتاسی شیرلی می, رد فنتاسی شرلی مه, رد فنتاسی شیرلی مه
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی