ناموجود
در یک بعدازظهر گرم تابستانی، وقتی سایههای بلند درختان روی پیادهروهای شلوغ شهر افتاده بود، مردی جوان به نام آرش وارد یک بازار قدیمی شد. همان لحظه که وارد شد، نسیمی خنک با رایحهای بینظیر به استقبالش آمد و از میان جمعیت راهی به سوی او پیدا کرد. این رایحه متعلق به عطر د دلی دنس سیوردیا پارفومز بود.
آرش که همیشه به دنبال چیزهای خاص و متفاوت بود، توسط این عطر مجذوب شد. این عطر، با ترکیبی از نتهای تند و تازه، حس مسحورکنندهای ایجاد میکرد؛ انگار که تمام احساسات او را به چالش میکشید. او به دنبالهی این عطر پا به داخل یک مغازهی عطر فروشی گذاشت. فروشنده که خانمی با سلیقه و لبخندی دلنشین داشت، نام این عطر شگفتانگیز را برایش فاش کرد: عطر د دلی دنس سیوردیا پارفومز.
داستان این عطر از دل هنر و خلاقیت برآمده بود، جایی که اکاترینا سیوردیا، عطرساز برجسته، رایحههای تند و گلفام را با نتهای مرکباتی و شیرین هنرمندانه تلفیق کرده بود. عطر د دلی دنس همانند یک سفر هیجانانگیز در دنیای بوها بود. در هر قدم از این سفر، نتهای تازه و سبز با حس جوانی و انرژی درهمآمیخته میشدند و به سرعت جای خود را به پیچیدگیهای گیاهی و چوبی میدادند.
آرش وقتی شیشهی عطر د دلی دنس را در دست گرفت، احساس کرد که این رایحه نه تنها بویی فوقالعاده بلکه داستانی نافذ و ویژه را بازگو میکند. انگار که هر قطرهاش گویی بخشی از یک رقص دلنشین در دل هوای داغ شهری بود که از هر گوشهی آن نواهای زندگی به گوش میرسید. حالا، آرش نه تنها یک عطر بلکه یک تجربه خاص به خانه میبرد؛ تجربهای که هر بار با اسپری کردن این عطر، او را به همان پیادهرو شلوغ و نسیمی خوشبو بازمیگرداند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب