ناموجود
روزی در قلب شهر، عطرخانهای قدیمی با کالبدی مدرن بود. این عطرخانه جادویی با نورهای رنگارنگ درخششی خاص داشت. نام آنجا عطر برلسک استارلت اوپوس اویلز بهلطافت گلهای سپید دلربا بود و هر کس وارد آنجا میشد، حال و هوایی تازه پیدا میکرد.
زندگی برلسک استارلت اوپوس اویلز با عشق به برلسک آغاز شد؛ عشقی که در هر قطره از این عطر تجلی یافت. این عطر با روایحی از گلهای سفید، مرکباتی شاداب و بوی خوش رز طراحی شده بود. ترکیب این عناصر، جذابیت بیمانندی به این عطر میبخشید.
قصه از روزی آغاز شد که زنی با لباسی سفید و شکوفههای رز بر سر، به عطرخانه قدم گذاشت. او در جستجوی عطری بود که حس خاصی به او بدهد؛ حسی که او را به دوران رویاییش برگرداند. وقتی این عطر را بویید، مثل این بود که میان گلهای باغی افسانهای قدم گذاشته.
نتهای میانی عطر با نارنج و بهار نارنج ترکیبی جادویی بودند که او را مجذوب کردند. چشمانش درخشید و لبخندی بر لبانش نشست؛ همانطور که بوی تند ولی دلپذیر جوز هندی او را احاطه کرده بود. این عطر، هدیهای از جهان زیبای عطر بود که داستانی از دنیای دیگری را در خود داشت.
برلسک استارلت اوپوس اویلز نه تنها عطری برای استفاده روزمره، بلکه سفری به عمق روح و احساس بود. هدیهای ارزشمند برای زنانی که به دنبال لمس هنر و زیبایی در زندگی بودند. هر بار که این عطر بر پوست او اسپری میشد، او به یاد میآورد چرا به این عطرخانه آمده بود: برای سقوط در دریای بیپایان خاطرات و رویای برگشت به گذشتهای پرشور.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب