ناموجود
در یک صبح دلانگیز بهاری، سارا با لبخندی خاص از خواب بیدار شد. او منتظر مهمانی شب بود که از مدتها پیش برنامهریزی کرده بود. به آرامی به طرف میز آرایش خود رفت و نگاهی به مجموعه عطرهایش انداخت. یک شیشه کوچک و زیبا نظرش را جلب کرد. عطر تابین جنی جمشید.
نام این عطر یادآور داستانهای شهرزاد برای او بود؛ داستانهایی پر از سحر و جادو. سارا به آرامی درب شیشه را باز کرد و اولین اسپری از عطر تابین جنی جمشید را بهروی پوست خود زد. بویی از برگ بنفشه و یلانگ یلانگ در هوا پیچید. حسی از تازگی و شادابی به او دست داد.
وقتی عطر به قلب خود رسید، ترکیبی از هلو، آلو و نارسیس فضایی جذاب ایجاد کرد؛ گویی در باغی پر از گلهای بهشتی قدم میزند. هر لحظه که میگذشت، رایحهای دلانگیزتر اطرافش پر میشد.
سارا میدانست که ماندگاری این عطر به واسطه رایحههای پایه آن است. چوب صندل، وانیل و کهربا تلفیقی از گرما و شیرینی را به وجود میآوردند که هیچگاه او را تنها نمیگذاشت. عطری با رایحههای مشک و خسخس این احساس ظرافت را تکمیل میکرد.
او به جلوی آینه ایستاد و با اعتماد به نفسی بیشتر حاضر شد. عطر تابین جنی جمشید به او انرژی و خوشبوییای داد که نیاز داشت تا شب را بهیادماندنی کند.
حالا او آماده بود تا به مهمانی برود و داستان جدیدی خلق کند؛ داستانی که با عطری خاص و کمنظیر همراه بود. سارا میدانست که با ورودش به هر جمعی، نگاهها به سوی او خواهد چرخید. همهی اینها به لطف عطری بود که بهترین انتخابش شده بود. تابین، جنی جمشید. عطری که هیچگاه فراموش نمیشود.
سایر تلفظها: تابین جنی جمشید, تابین جونید جمشید, تابین جونید جمشد, تابین جونی جمشید, تابین جنید جمشید, تابین جنیاد جمشید, تابین جوناید جمشید, تابین جنید جمصد, تابین جنیاد جمشد, تبین جنی جمشید, تبین جونید جمشید, تبین جونید جمشد, تبین جونی جمشید, تبین جنید جمشید, تبین جنیاد جمشید, تبین جوناید جمشید, تبین جنید جمصد, تبین جنیاد جمشد, تابینب جنی جمشید, تابینب جونید جمشید, تابینب جونید جمشد, تابینب جونی جمشید, تابینب جنید جمشید, تابینب جنیاد جمشید, تابینب جوناید جمشید, تابینب جنید جمصد, تابینب جنیاد جمشد
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی