ناموجود
نسیم صبحگاهی به آرامی از شکاف پنجره به داخل میوزید و رایحه دلپذیری را همراه خود به اتاق آورد. محسن با چشمانی نیمهبسته، نفس عمیقی کشید و لحظهای در این عطر دلنشین غرق شد. او به یاد آورد که این رایحه برای او چیزی جز عطر وجود جونات پرفیومز نمیتواند باشد.
در طول سالها، او عطرهای مختلفی را امتحان کرده بود، اما هیچکدام به اندازه این عطر برایش ماندگار و خاص نبودند. وجود از برند جونات پرفیومز، عطریست که با تلفیقی از نتهای گل رز، مشک و چوب صندل، تمام حواس او را به تسخیر درآورده بود. این عطر با گروه بویایی شرقی خود، حس و حالی مردانه و عمیق را القا میکند.
محسن از جایش برخاست. یکی از لحظههایی که همیشه برایش جذاب بود، زمانی بود که قبل از خروج از خانه، شیشه عطر وجود جونات پرفیومز را به دست میگرفت. چند قطره از آن بر روی مچ دستش پاشید و نرمی و لطافت این عطر بر پوستش نمایان شد. رایحه تازه گل رز به آرامی در هوا پخش شد و یادآور لحظاتی عاشقانه و خاطرات بیثمری بود که هیچگاه از ذهنش محو نمیشدند.
هنگام خروج از خانه، محسن با اطمینان بیشتری گام برمیداشت. عطر وجود به او اعتماد به نفس میداد، حسی از حضور و وجود که دیگر برایش بیبدیل بود. هر جا که میرفت، این عطر به او یادآوری میکرد که او کیست و چه ارزشی دارد.
با عطر وجود جونات پرفیومز، محسن از یک ماجراجویی به ماجرای دیگر سفر میکرد، همیشه با این حس که چیزی او را به جلو میراند و او را در دنیای پیچیده عطرها به مکانی که تعلق دارد هدایت میکند. این عطر برای او تنها یک رایحه نبود؛ بلکه بخشی از هویتش بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب