ناموجود
در یکی از روزهای گرم تابستان، در کنار جمعی از دوستان در یک کافه آرام نشسته بودم. بوی قهوه تازه دم شده فضای کافه را پر کرده بود، اما چیز دیگری نیز توجهام را جلب کرد. بویی آشنا و جذاب که در میان عطر قهوه نفوذ کرده بود و حس کنجکاویام را برانگیخت. به آرامی سرم را برگرداندم تا منبع این عطر دلپذیر را پیدا کنم.
چشمم به دوست جدیدمان، علی، افتاد. او با لبخندی گرم به ما نزدیک شد. ناگهان فهمیدم که این بوی شگفتانگیز از او بود. علی با افتخار گفت: «این عطر مکه عبدالصمد القرشی است». عطر مکه عبدالصمد القرشی با رایحههای شرقی و دلنشینش او را در آن جمع بیهمتا کرده بود.
او ادامه داد: «داستان این عطر از سفرم به عربستان آغاز شد. بوی گوناگون گلها و عود با هم ترکیب شدهاند و حس و حالی از تازگی و لطافت را به من میدهند.». رایحههای گلی و عودی با هم آمیختهاند تا ترکیبی بیهمتا ایجاد کنند. نتهای مشک و طراوت، عطر را مردانه و در عین حال جذاب ساختهاند.
علی گفت: «هر بار که ازاین عطر استفاده میکنم، حس میکنم در خیابانهای مکه قدم میزنم و نسیم خوشبو را در آغوش میگیرم.».
آن شب به خانه برگشتم و به عطر مکه عبدالصمد القرشی فکر کردم. هر جزئی از آن داستانی را روایت میکرد و آغوشی از احساسات را به ارمغان میآورد. همانجا بود که تصمیم گرفتم دفعه بعدی که به بازار عطر رفتم، حتماً یک بطری از این عطر شگفتآور را تهیه کنم تا بخشی از آن داستان زیبا برای خودم نیز باشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب