ناموجود
در یک روز خنک بهاری، زمانی که خورشید به آرامی از پشت ابرها سرک میکشید، تصمیم گرفتم به باغی زیبا و سرسبز در نزدیکی محل زندگیام سر بزنم. این باغ، چیزی شبیه به یک دنیای اسرارآمیز بود. اما چیزی که مرا به طور خاص مجذوب خود میکرد، عطر خاصی بود که در هوا پیچیده بود. این عطر، همان عطر بیست و چهار الیکسیر پلاتینوم بیست و چهار بود؛ رایحهای که حس و حالهای متضاد را به بهترین نحو ممکن با هم پیوند داده بود.
عطر بیست و چهار الیکسیر پلاتینوم بیست و چهار، با گروه بویایی چرمی خود، ترکیبی از نتهای دودی و مرکباتی را در آغاز به نمایش میگذارد. بوی کندر و لیمو با هم ترکیب شده و حسی تازه و رمزآلود را ایجاد میکند. در لحظهای که به مرکز باغ میرسیدم، نتهای میانی راه خود را به مشام نواخته و فضایی آرام و دلنشین را القا میکردند. بوی چوب سدر و کهربا، در کنار بابونه و زردآلو، حسی طبیعی و اغواکننده داشتند.
در ادامه، پایههای این عطر به نوعی قدرت خود را آشکار کردند. چرم روسی نرم، در کنار وانیل و مشک، به نوعی نوای پایانی این سمفونی بویایی را میسراییدند. عطر بیست و چهار الیکسیر پلاتینوم بیست و چهار، مانند یک باغ عجیب و غریب، حسی از حیات و طراوت را به همراه داشت؛ فضایی که توسط هنرمندی باذوق و صبر به دقت طراحی شده بود.
این رایحه سخاوتمندانه و متضاد، همانند نقاشی یا قطعهای موسیقی، حسی از حرکت و زندگی داشت. در هر قدمی که برمیداشتم، عطر خاص آن، خاطرهای ناپایدار و فراموشنشدنی از زیبایی به جای میگذاشت. جاودانگی این رایحه، چیزی بود که هرگز نمیتوانستم توصیفش کنم، اما همیشه در خاطرم باقی خواهد ماند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب