ناموجود
در یک صبح دلانگیز بهاری، آفتاب نرم نرمک از لابلای ابرهای سفید و پراکنده، نور طلایی خود را در کوچه پسکوچههای شهر پهن میکرد. سوزن باد خنکی که بر گونههای نیمه بیدار مردم مینشست، نوید روزی پر از انرژی و سرزندگی را میداد. لیلا، دختر جوانی که عاشق عطرها و رایحههای خاص و دلنشین بود، با لبخندی به روی روز تازه، تصمیم گرفت عطر جدیدی را امتحان کند.
او به یاد آورد که چندی پیش، دوست صمیمیاش به او از عطر دریم ادو تویلت ویکتوریا سیکرت گفته بود. عطر جذابی که هر بار استفاده میکرد، او را به سفری آرام و خیالانگیز میبرد. لیلا کنجکاو شد و تصمیم گرفت به فروشگاه نزدیک خانهاش برود و این محصول شگفتانگیز را بخرد.
در فروشگاه، شیشهی زیبا و شفاف عطر دریم ادو تویلت ویکتوریا سیکرت در قفسه به او چشمک میزد. رایحهای گلی و تازه که در کنار نتهای دریایی و آبی، تجربهای متفاوت از طراوت و شادابی را به ارمغان میآورد. لیلا با اولین اسپری، احساس کرد که نسیمی تازه و مملو از طراوت دریایی او را در بر گرفته است. حس شور و شوقی که این عطر به او میداد، باعث شد که بیهیچ تردیدی آن را بخرد.
رایحهی گلهای تازه و زنده، که با رنگ و بوی دریا پیوند خوردهاند، همچون قصهای عاشقانه در خاطرهی لیلا ماندگار شد. او میدانست که این عطر نه تنها عطری برای امروز، بلکه عطری خواهد بود که لحظات خاص زندگیاش را با آن رقم خواهد زد. دریم ادو تویلت ویکتوریا سیکرت با ترکیب بینظیر نتهای گلفام و دریاییاش، تبدیل به بخشی از هویت و شخصیت او شد. لیلا مطمئن بود که این رایحه، همیشه او را به یاد روزهایی خوش و پر از دلگرمی خواهد انداخت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب