ناموجود
در یک شب آرام و پرستاره، هنگامی که مهتاب بر روی دریای آرام چون نقرهای میدرخشید، او تصمیم گرفت که عطر ابلِیز بودیسیا د ویکتوریوس را امتحان کند. عطر خاصی که به نام خود بسیار شایسته بود. این عطر به او اجازه داد تا در دنیایی از رمز و رازهای شرقی فرو رود، جایی که هر تار عطر، داستانی برای گفتن داشت.
او بطری ابلِیز را در دست گرفت و با اولین اسپری، نسیمی از فلفل و هل به مشامش رسید. حس تازگی لیمو و نارنگی ماندارین نیز به این ترکیب اسپایسی جذاب پیوستند و انرژی خاصی را به او القا کردند. ناگهان حس کرد که در باغی از درختان سدر و گلهای یاسمین قرار دارد. گلهای رز و یلانگ-یلانگ که به دقت در کنار هم چیده شده بودند، فضای رمزآلودی خلق کردند که او را به عمق جنگلهای گرمسیری برد.
عطر ابلِیز بودیسیا د ویکتوریوس با بازی ماهرانهای از نتهای پایهای چون نعناع هندی، خزه بلوط، و صندل به جلوهای خاص رسید. این ترکیب چوبی و خزهای، حس گرما و آرامشی مبهم را به او هدیه داد. ابرهای چرم نرم و بوی کهربا این تجربه را به شکلی متفاوتتر کامل کردند.
وقتی از خانه بیرون رفت، حضورش با عطری که انتخاب کرده بود، احساسی از اعتماد به نفس و جذابیت را به او بخشید. ابلِیز نه تنها عطری برای زنان و مردان بود، بلکه سفری حسی به قلب دنیای شرقی نیز به حساب میآمد. او میدانست که این انتخاب بینقص نه تنها شریک هر لحظه از روزش خواهد بود، بلکه داستانی از ماجراجوییهای بیپایان را برایش بازگو میکند. عطری که هر بار استفاده، به او یادآور میشد که هر لحظه زندگی، لایق بهترینهاست.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب