در یک روز بهاری که خورشید به آرامی در حال طلوع بود، نسیم ملایمی از میان درختان سرسبز باغ عبور میکرد. امیلیا، دختری با ذوق و سلیقهای خاص، در حالی که در باغ قدم میزد، به دنبال یافتن عطر ایدهآل خود بود. او همیشه به دنبال عطری بود که بتواند روح تازهای به زندگیاش ببخشد و حس لطافت و آرامش بهارش را به یاد بیاورد.
ناگهان، به بوتیک عطر گرلن برخورد کرد. یکی از عطرهای خاصی که توجه او را جلب کرد، عطر چری بلوسوم گلیترین گرلن بود. امیلیا به محض اسپری کردن این عطر، احساسی از خوشحالی و شادابی در دلش زنده شد. عطر چری بلوسوم گلیترین گرلن با طبع مرکباتی و گلهای سفیدش، همچون نسیمی شیرین و ملایم در هوا میپیچید. نتهای تازه و سبزش، حس روییدن دوبارهای را در او برانگیختند.
روز بعد، امیلیا تصمیم گرفت عطر چری بلوسوم گلیترین گرلن را با خود به محل کارش ببرد. به محض ورود به دفتر، همه همکارانش بوی متفاوتی را حس کردند. او متوجه نگاههای تحسینآمیز و کنجکاو آنان شد. این عطر نه تنها شادابی را با خود به همراه دارد، بلکه نوعی اعتماد بهنفس و انرژی جدیدی را به هر کسی که از آن استفاده میکند منتقل میکند.
با گذشت زمان، چری بلوسوم گلیترین گرلن به همراهی همیشه همراه و دوستداشتنی امیلیا تبدیل شد. رایحهی مرکباتی و گلی آن، او را به دنیایی از رؤیا و خیالات زیبا میبرد. هر بار که این عطر را بوییده یا از آن استفاده میکرد، به لحظات خوش زندگیاش بازمیگشت و با انگیزهای جدید به استقبال چالشهای روزمره میرفت. این حس خاص و منحصر بهفرد، چیزی بود که او همیشه به دنبالش میگشت.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی