در یک صبح بهاری، نسیم آرام بهاری از میان باز شدن پنجرهها به داخل خانه وزید. حسین که عاشق رایحههای خاص و منحصر به فرد بود، تصمیم گرفت تا عطری جدید برای کلکسیون خود بیابد. او به دنبال عطری متفاوت میگشت که او را به دنیای طبیعت ببرد. دوست داشت از روزمرگیها فاصله بگیرد و در جستجوی رایحهای که روحیهاش را تازه کند، بود.
حسین به فروشگاه عطر و ادکلن رفت. میان قفسههای پر از شیشههای رنگارنگ، چشمش به یک بطری ساده اما شیک افتاد. روی آن نوشته بود: عطر وتیور کندورا. نام این عطر برایش جذابیت خاصی داشت. تصمیم گرفت آن را امتحان کند. با اولین اسپری، ترکیبی از رایحههای چوبی و آروماتیک فضای اطرافش را پر کرد. حس گرمایی که از نتهای چوبی به وجود میآمد، او را به جنگلهای پر رمز و راز برد.
عطر وتیور کندورا، تنها یک عطر نبود؛ بلکه سفری به دل دنیایی بود که حسین همیشه در رویاهایش میدید. این عطر با ترکیب خاص خود از رایحههای سبز و خاکی، او را به یاد راه رفتن در میان درختان سرسبز و زمین مرطوب بعد از باران همراه با زمزمه باد در بین شاخهها میانداخت.
حسین این عطر را هر روز با خود همراه کرد. هر بار که از آن استفاده میکرد، حس تازگی و آرامشی وصفناپذیر وجودش را فرا میگرفت. او مطمئن بود که عطر وتیور کندورا همان چیزی است که همیشه به دنبالش بود. رایحهای که نه تنها او را به یاد طبیعت میانداخت، بلکه به او احساس آزادی و آرامش را هدیه میداد. عطری که اکنون جزئی از هویت او شده بود و او را از دیگران متمایز میکرد.
سایر تلفظها: وتیور کندورا, وتیور کندُرا, وتیور کاندرا, وتیور کاندورا, وتیور کِندورا, وتیور کِندُرا, وتیور کَندورا, وتیور کَندُرا, وتیور کندورا, وتیور کندُرا, وتیور کاندرا, وتیور کاندورا, وتیور کِندورا, وتیور کِندُرا, وتیور کَندورا, وتیور کَندُرا, وتیوئر کندورا, وتیوئر کندُرا, وتیوئر کاندرا, وتیوئر کاندورا, وتیوئر کِندورا, وتیوئر کِندُرا, وتیوئر کَندورا, وتیوئر کَندُرا, وتیورر کندورا, وتیورر کندُرا, وتیورر کاندرا, وتیورر کاندورا, وتیورر کِندورا, وتیورر کِندُرا, وتیورر کَندورا, وتیورر کَندُرا, وتیورر کندورا, وتیورر کندُرا, وتیورر کاندرا, وتیورر کاندورا, وتیورر کِندورا, وتیورر کِندُرا, وتیورر کَندورا, وتیورر کَندُرا