ناموجود
در یک روز بهاری در کوچههای سنگفرش شدهی پاریس، صدای زنگ ساعت قدیمی کافهای کوچک به گوش میرسید. آلیس، زنی با چشمان درخشان و لبخندی همیشگی، وارد این کافه شد. همانطور که نگاهش را به راننده تاکسی میدوخت، در ذهنش به این فکر میکرد چگونه روز خود را آغاز کند. ناگهان نگاهی به ویترین یک فروشگاه عطر انداخت و چیزی در آنجا نظرش را جلب کرد: عطر میسونی میسونی.
آلیس بهسرعت وارد مغازه شد. بوی خوشطعم آلدهیدها و تمشک فضای مغازه را پر کرده بود. فروشنده با لبخندی که تمام صورتش را روشن کرده بود، به او نزدیک شد و بطری زیبای عطر میسونی میسونی را به دستش داد. وقتی قفل بطری باز شد، رایحهای شگفتانگیز از گلهای زنبق و یلانگ یلانگ در هوا پیچید.
آلیس چشمانش را بست و خود را در باغی پر از گلهای یاس و رز تصور کرد. حس غوطهوری در فضای جنگلی و بوی چوب و نعناع هندی به وضوح احساس شد. بوی عمیق و گرم عسل و کهربا، او را به دنیایی پر رمز و راز برد.
این عطر، ساختهی دست موریس روسل بود که در سال 1981 با برند میسونی برای زنان خلق شد. رایحهای شرقی که بویی زمینی و چوبی داشت. ترکیب بینظیر آکوردها، همچون رنگینکمانی از بوها، او را شیفته کرده بود.
آلیس با لبخندی پر از رضایت، عطر را خرید. با قدمهای آرام در خیابان قدم میزد و هر کسی که از کنارش میگذشت، محو بوی خوش میسونی میسونی میشد. تا انتهای روز، این عطر همچون همراهی صادق، او را در هر گامی که برمیداشت، همراهی کرد. عطری که برای همیشه در خاطرهها باقی ماند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب