ناموجود
داستان از یک روز بارانی آغاز میشود. نرگس، زنی با سلیقه و شیک، قصد داشت روزی خاص را در یک گالری هنری سپری کند. او به سراغ قفسهی عطرها رفت و شیشهای به دست گرفت که برچسب بلک پونی داشت. این عطر از برند محبوب پرفیوم ساتوری بود و نامش او را به دنیایی از رازها و رمزها دعوت کرد.
نخستین افشانه از عطر بلک پونی پرفیوم ساتوری، او را به باغی خیالانگیز برد. نتهای آغازین ترنج و نارنگی ماندارین در هوای سرد زمستانی، گرمایی دلنشین به او هدیه دادند. فضای گالری با این رایحهی شرقی و خاص، جان تازهای گرفت. نرگس، محو تماشای آثار هنری بود که متوجه شد همه نگاهها به اوست.
در حالی که در میان تصاویر و مجسمهها قدم میزد، نتهای میانی به زیباترین شکل ممکن بر او غلبه کردند. شکوفههای پرتقال با بنفشه و شمعدانی ترکیب شده بودند، عطری که نه تنها محسوس بلکه بصری نیز بود، شبیه به نور صبحگاهی که به تدریج محیط را روشن میکرد. نرگس احساس کرد که عطر بلک پونی پرفیوم ساتوری، همان عنصری است که او را با طبیعت و هنر پیوند میدهد.
وقتی نرگس به انتهای گالری رسید، نتهای پایه همچون یک سرود پایانی او را همراهی کردند. وانیل، عنبر و چوب صندل، حس آرامش و پایداری به او بخشیدند. حضور او در اتاق به ماندگاری این رایحهی ناب اضافه شد. نرگس با لبخند بیرون رفت و میدانست که عطر بلک پونی، بخشی جداییناپذیر از داستان زندگیاش شده است. این عطر، مانند پلی بود که او را به دنیای احساسات و خاطرات شیرین متصل میکرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب