ناموجود
روزی روزگاری در شهر کوچکی، دختری به نام سارا زندگی میکرد. سارا عاشق عطرها بود و همیشه به دنبال رایحهای خاص و منحصر به فرد میگشت. او معتقد بود که هر عطر داستانی برای گفتن دارد و هر بویی میتواند خاطراتی زیبا را زنده کند.
یک روز بهار، در حالی که نسیم ملایمی از بوی گلها در هوا میوزید، سارا به مغازه عطرفروشی محبوبش سر زد. فروشنده، که همیشه با لبخندی دلنشین از او استقبال میکرد، به او پیشنهاد داد که نسخه محدودی از یک عطر قدیمی اما محبوب را امتحان کند؛ عطر کلاسیک لیمیتد ادیشن دو هزار و سه ژان پل گوتیه.
سارا کمی مردد بود، اما هنگامی که بطری زیبا و طراحی خاص آن را دید، مجذوب شد. او به آرامی عطرافشان را برداشت و بویید. رایحهای گرم و گلی در فضا پخش شد. ترکیبی از رز، ارکیده و نرگس که او را به باغی پر از گلهای رنگارنگ برد. با هر بار نفس کشیدن، لایههای جدیدی از عطر آشکار میشدند. بوی وانیل و زنجبیل، گرمای دلچسبی به روزش میبخشید و در نهایت، نتهای پایانی کهربا و چوب صندل او را در دنیایی از آرامش فرو برد.
ادکلن کلاسیک لیمیتد ادیشن دو هزار و سه ژان پل گوتیه، با نتهای وانیلی و گرم ادویهایاش، حس زنانگی و لطافت بینظیری به همراه داشت. سارا دریافت که این عطر نهتنها منحصر به فرد است، بلکه داستان یک سال بینظیر را نیز در خود به همراه دارد.
از آن روز به بعد، هر بار که سارا این عطر را میزد، به یاد آن روز زیبای بهاری و حس آرامش و خوشبختیاش میافتاد. عطر کلاسیک لیمیتد ادیشن دو هزار و سه ژان پل گوتیه به یکی از محبوبترین و پرخاطرهترین عطرهای او تبدیل شد؛ عطری که داستانهای زیادی برای گفتن داشت و همیشه او را به ماجراجوییهای جدید دعوت میکرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب