ناموجود
شب به آرامی در حال فرو رفتن بود و فضای عطرآگینی در هوا پیچیده بود. در اتاقی با نورهای ملایم و دلنشین، سارا در کنار میزی نشسته بود. او به تازگی عطر لاشت از برند سیوردیا پارفومز را دریافت کرده بود. عطر لاشت سیوردیا پارفومز با طراحی زیبا و شیشهای جذاب به او لبخندی از رضایت بخشیده بود. با شوق و ذوق، درب را باز کرد و اسپریای از عطر را بر روی مچ دستش زد.
ناگهان دنیایی از حسهای گوناگون بر او غلبه کرد. رایحههای پودری با لطافتی خاص فضا را پر کرد. گویی ابرهای نرمی در اطراف او شناور شدند. در لحظهای خاص، قدرت مشکی عطر لاشت سیوردیا پارفومز خود را نشان داد و فضا را از شگفتی پر کرد. سارا حس کرد که در میان گلهای زنبق و گل رز قدم میگذارد، در حالی که لطافت چرم و چوب او را همراهی میکردند.
او با هر بازدم، عطرهای شیرین و حیوانی را احساس میکرد. این ترکیب بینظیر باعث شده بود که ذهنش به داستانی عاشقانه در گوشهای دنج از جهان سفر کند. اکتارینا سیوردیا، عطرساز برجستهای که این معجون خوشبو را خلق کرده بود، مانند همیشه شاهکاری دیگر را به دنیا ارائه داد.
در همه این حسها، وجود پایههای دودی و چرمی استعارهای از قدرت و اعجاز بود. لاشت سیوردیا پارفومز نه تنها بویایی دلانگیز داشت، بلکه با هر اسپری، ماجرایی نو را در ذهن سارا زنده میکرد. او حس کرد که این عطر برای زنانی خلق شده که به دنبال تجربهای ممتاز و آرامشبخش در زندگی روزمرهشان هستند.
شبی دیگر از راه رسید، و سارا همچنان در لذت دنیای عطر غوطهور بود. با هر بار استفاده، حس عمیقی از اعتماد به نفس و زیبایی به او دست میداد. لاشت سیوردیا پارفومز بیشک همان عطری بود که او در طول این شبهای بیپایان به دنبالش بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب