ناموجود
نسیم خنکی در آسمان آبی نیویورک وزیدن گرفت. لارا روزش را با قدم زدن در خیابانهای شلوغ شهر شروع کرد. او همیشه دنبال چیزی متفاوت بود. کسی که به دنیای عطر و رایحه علاقه داشت، بهدنبال تجربهای جدید میگشت. چیزی که بتواند او را از هیچان بزرگروی و روزمرگی نجات دهد. در همین جستجوها، به بوتیک مین نیویورک برخورد کرد. نامی که با عطرهایی منحصر به فرد شناخته میشد. اما، اینبار چیزی خاص در انتظارش بود: عطر پیور هارت مین نیویورک.
قدم به داخل بوتیک گذاشت، بوی میوههای قرمز و انگور سیاه در هوا جاری بود. مشامش از عطر تازه و میوهای پر شد. اما این تنها آغاز ماجرا بود. قلب رایحه با گلهایی چون یاس و عطر دلنشین گل جعفری ترکیب شده بود. رایحهای که توانست ذهنش را به آرامش و تمرکز دعوت کند.
در حالیکه هنوز از این تجربه لذت میبرد، پایههای بویایی عطر خودنمایی کردند. خزه بلوط و چوب سدر همان چیزی بودند که احساس زمینگرایی و ارتباط با طبیعت را در او برانگیختند. پیور هارت مین نیویورک، برای لحظاتی که نیاز به بازنشانی و تمرکز دارید، طراحی شده بود. لارا در بین این معروفها، حس امنیت و آرامش یافت. بویی که میتوانست مانند یک پناهگاه شخصی عمل کند.
پیور هارت مین نیویورک برای او نمادی از سفری شخصی بود. سفری به دور از هرج و مرجهای روزمره و نزدیک شدن به مرکز وجود خود. این عطر نه تنها او را با دنیای درونش آشنا کرد، بلکه حال و هوای روزش را تغییر داد. لحظات باکیفیتتر و آرامتر به او بخشید. در قدم زدن به خیابانها، عطر پیور هارت مین نیویورک به او همدمی شد که به هر لحظه زندگیاش بوی تازگی و تعهد داد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب