ناموجود
در یک صبح دلنشین پاییزی، نسیم خنک بر روی صورت مریم میوزید. او تصمیم گرفته بود که همراه با دوست صمیمیاش، علی، به یکی از کافههای شهر بروند. این ملاقات برای مریم خاص بود و میخواست عطری ماندگار بر جای بگذارد. او به تازهترین خرید خود، عطر اسموکی سوئید ریتوالز، نگاهی انداخت. این عطر ترکیب بینظیری از رایحههای چرمی بود که هم برای زنان و هم برای مردان طراحی شده است.
وقتی مریم درب شیشهای عطر را باز کرد، نخست رایحه لطیف برگهای بنفشه و هل به مشامش رسید. این شروع طراوتبخش، حس خوشایندی از تازگی به او القا کرد. هر باری که از عطر اسموکی سوئید ریتوالز استفاده میکرد، احساس میکرد که در میانه یک جنگل پوشیده از گیاهان معطر ایستاده است.
چند لحظه بعد، نتهای میانی با حضور یرباماته و رایحه گرم چرم، خود را نشان دادند. این ترکیب دلنشین باعث شد مریم احساس اعتماد به نفس کند. او با هر نفسی که میکشید، خود را نزدیکتر به مقصد میدید، گویی در حال حرکت در مسیری از جنس چرم و برگهای تازه بود.
وقتی به کافه رسیدند، بوی توتون و چوب گوایاک که از نتهای پایه عطر بودند، همچون چتری گرم بر سر مریم گسترده شد. این رایحهها، یادآور لحظات آرامشبخش و خاطراتی ماندگار از گذشته بودند. علی که همیشه به جزئیات اهمیت میداد، خیلی زود این رایحه خاص را حس کرد و لبخندی بر لبانش نشست.
گفت: «این بوی شگفتانگیز از کجاست؟» مریم با لبخندی پاسخ داد: «این جادوی عطر اسموکی سوئید ریتوالز است.» لحظات زیبایی که با این عطر رقم خورد، برای همیشه در ذهن هر دو دوست باقی ماند. این عطر نه تنها به مریم کمک کرد تا خاطرهای فراموشنشدنی خلق کند، بلکه نشان داد رایحهها چقدر میتوانند ما را در سفرهای کوچک زندگی همراهی کنند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب